تنهایی



دانلود آهنگ لالایی با صدای حامد حسنپور

آهنگ لالایی با صدای حامد حسنپور

 

 

 لالایی دنیام..

بخته د خاوم..

خدا هم د بی کسی کرده جاوم..

نهام دنیا..

به تا بمیرم..

دسیاشن د او دنیا محکم بیرم..

کل رویام بی..

 

 

لینک دانلود 

 

سه شنبه 6 مهر 1400برچسب:حامد حسنپور,دل,غم,اشک,گریه,فساتین,مرگ,عشق,سرباز,کرونا,پرسپولیس,استقلال,سیل,زلزله,

  توسط mamad  |
 

دانلود آهنگ فوق العاده زیبای یکی مثل من یکی مثل تو با صدای محمد کریمیان

آهنگ یکی مثل من یکی مثل تو

 

با صدای محمد کریمیان

 

 

خیلی خوشگله این آهنگ . امیدوارم از شنیدن این آهنگ لذت ببرید .

 

 

 

محمد کریمیان - لینک دانلود

 

 

شنبه 21 اسفند 1395برچسب:,

  توسط mamad  |
 

اس ام اس ماه محرم 95

اس ام اس تسلیت ماه محرم

محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است. محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است. دلیل نامگذاری این ماه، ممنوعیت جنگ در آن ذکر شده است. واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یارانش در این ماه اتفاق افتاده و شیعیان هر ساله در محرم مراسم سوگواری برگزار می کنند.

اس ام اس ماه محرم

 

بر من لباس نوکری ام را کفن کنید / نوکر بهشت هم برود باز نوکر است…

*

*

این نیزه مرا به عشقتان میدوزد / در عمق وجود شعله می افروزد
امسال اگرچه در زمستانم باز / از بردن اسم تو لبم می سوزد…

*

*

گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست
علم فاطمه دست قلم عباس است…

*

*

ای اتصال نوری ما تا خدا حسین
بی تو نبود خلقت ما کیمیا حسین
روشن تر از درخشش خورشید مشرقین
در جان ماست نور جمال شما حسین
ایام عزاداری سیدالشهدا تسلیت باد

*

*

همواره تجسم قیام است حسین
در سینه عاشقان، پیام است حسین
در دفتر شعر ما، ردیف است هنوز
دل چسب ترین شعر کلام است حسین

*

*

دو تا کبوتر من قابل ضریح تو نیست / اگر به خاک می افتند هم فدای حرم…

*

*

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز / دانش آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین / بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند . . .

*

*

هر قدم قافله سوی خزان میرود / مشک به مهمانی تیر و کمان میرود . . .

*

*

دلم دریاچه ی غم شد دوباره / قد آیینه ها خم شد دوباره
صدای سنج و دمام اومد از دور / بخون ای دل محرم شد دوباره . . .

*

*

منم نواده ی هاجر که پیش چشم ترم / به مذبح آمده این بار هر دو تا پسرم . . .

*

*

دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود / دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین / ایام عزا و غصه آغاز شود

*

*

چشمان زمین دوباره تر خواهد شد
ماه از سر شب بدون سر خواهد شد
تاریخ دوباره به خودش می لرزد
شق القمری بزرگتر خواهد شد . . .

*

*

بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
تا قیامت کربلا ماتم سراست
حضرت مهدی «حسان» صاحب عزاست

*

*

فقیر روی حسینم که قبله ام عشق است
گدای کوی حسینم که قبله ام عشق است
به لطف دوست منم از تبار احبابش
محب کوی حسینم که قبله ام عشق است

*

*

هر که مرا به روضه تو راه داده است
تاج محبت تو به فرقم نهاده است
از ابتدای خلقت حق در دو چشم ما
تصویری از عزای محرم فتاده است . . .

*

*

السلام ای وادی کرببلا / السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن / السلام ای کشته های بی کفن

*

*

هم «حیّ علی الفّلاح» او خونین بود
هم سجده بی سلاح او خونین بود
افسوس که چند ساعتی بعد نماز
پیشانی ذوالجناح او خونین بود . . .

*

*

قلبها برای آرامش
دستها برای حک کردن عشق بر روی سینه
عقل در انتظار جنون
نفس ها به شماره افتاده
آری “محرم” آمده . . .

*

*

السلام علیک یا أباعبدالله
وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا
سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی أولاد الحسین
وعلی أصحاب الحسین

*

*

سلام من به محرم، محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک، به ماتم گل زهرا . . .

*

*

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

*

*

یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن / تموم حاجتا رو همه از می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه / شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه / سینه زن حسینه ، یل ام البنینه …

*

*

بمان که روشنی دیده ی ترم باشی
شبیه آیینه ای در برابرم باشی
هوای خیمه ی من بی نگاه تو سرد است
بمان که ممایه ی دل گرمی حرم باشی
تو آفتابی و بالای نیزه هم که شده
بمان که روشنی دیده ی ترم باشی

*

*

ماکه روز شب بسوزیم و گدازیم / دل فقط به عشق مولامون می بازیم
اگه از دنیا بریم بشیم بهشتی / تو بهشت بازم حسینیه می سازیم . . .

*

*

کربلا نشان داد که با شکیب در عطشی کوتاه، میتوان همیشه ی تاریخ را سیراب کرد . . .

*

*

دو دیده اشک، باران است، محرم
ز سوگ، جمله یاران است، محرم
جهان می بارد، اشک، داغ یاران
ز ظلم، نابکاران است، محرم…

*

*

هلال خون، مه خون، ماه اشک، ماه عزاست
عزای کیست؟ گمانم عزای خون خداست
خمیده قامت گردون، شکسته پشت فلک
روانه خون دل از چشم آدم و حوّاست

*

*

الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) / هر چیز که داشت بی ریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران / آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟…

*

*

بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز / خورشید ، فرا ز نیزه ها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون / از رونق دشت کربلا مانده هنوز . . .

*

*

صد نوا خیزد ز نای نینوایت، یا حسین / نغمه های عشق باشد در نوایت، یا حسین
میزند آتش، به قلب دوستانت دم به دم / داستان جانگداز کربلایت، یا حسین

*

*

دلم گردیده در بحر غمت غرق / مَنِه بین منو فرزند خود فرق
اگر عیبم بود کم سن و سالی / چرا پس گاهواره گشته خالی؟!

*

*

خود را چو ز نسل نور می نامیدند
رفتند و به کوی دوست آرامیدند
سیراب شدند زآن که در اوج عطش
آن حادثه را به شوق آشامیدند . . .

*

*

داغ لاله می چکه از دل اشک
چیه جز خون جگر حاصل اشک
تاقیامت به یاد روز دهم
می شه خاک کربلا محفل اشک

اس ام اس ماه محرم95

جمعه 16 مهر 1395برچسب:,

  توسط mamad  |
 

اس ام اس و جملات زیبای شکست عشقی 95

اس ام اس و جملات زیبای شکست عشقی

 

واقعا خیلی سخته که

دلت گیرکنه به قلاب ماهیگیری که دلش ماهی نمیخواهد

و فقط برای تفریح اومده ماهیگیری

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

نه هوا سرد نیست…

سرمای کلامت دیوانه ام میکند…

بی رحــــم! شوق نگاهم را ندیدی؟

تمام من به شوق دیدنت پر میکشید…

ولی همان نگاه بی تفاوتت

برای زمین گیر شدنم کافی بـــــــــــــود

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم

نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه!

نمک را بگذار برای من میخواهم این زخم همیشه تازه بماند

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

غریبه ای آمـد

عـشقی داد

نـفـسی گرفت

آرام و بی صدا رفت

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

مگـر این روزها چه شکلی است!؟

که همه میگویند بعد از رفتن “تو” به این روز افتاده ام !؟

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

از غم نیاموزی چرا ای دلربا، رسم وفا؟

غم با همه بیگانگی هر شب به ما سر میزند

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

نمیدانم شاید روزی…

اتفاقی…در کنار نیمه گمشدمان یکدیگر را ببینیم…

اولین نگاهمان دیدنی است!

شاید روز آخر باشد

شاید نگاه آخر باشد

تو را نمی دانم غیرتت بگذارد یا نه، اما من مثل همیشه لفتش می دهم…

طولش می دهم نگاه کردن تو را…

خودم را به زمین می اندازم!

مثل قدیم ها نگرانم میشوی؟

ای کاش تو دستم را بگیری بلندم کنی اما نه…

بگذار از زمین نگاهت کنم…من هنوز هم که هنوز است تو را می پرستم…

چه زود این رویای کوتاه تمام شد!…

دیدار بعدی ما (اتفاقی، ناگهانی، شاید، اما، اگر…)

و چه محال است دیـــدار بعدی

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

خـسـتـه ام از کسی که مرا غرق خودش کرد

امـا نجاتـــم نداد

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

می گویند : خوش به حالت!

از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی…!

نمی دانند بعضی دردها کمر خم می کنند، نه ابرو

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

چشـــم گذاشتم و رفتی

اما تا همیـــشه شمردن شرط بازی نبود

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

چشم خون ، حال پریشان،

قلب غمگین ، جانِ مست،

کودکم!

دستم پر از اسباب بازی های توست!

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

می گویند: خسته نباشی…کوه کندی!

نمی دانند دل کندم از کسی که کوهم بود

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

دست هایم خالی اند

جای خالیه تو را هیچ کسی برایم پر نمی کند

راست می گفت شاملو : دستِ خالی را باید بر سر کوبید!

اس ام اس جملات زیبای شکست عشقی

بی تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم

شوقِ دیدار تو لبریز شد از جامِ وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

پنج شنبه 18 شهريور 1395برچسب:,

  توسط mamad  |
 

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

دوباره آمده ای

اینبار شیرین تر از قبل دروغ می بافی

زیرکانه تر لبخند می زنی و دلبرانه تر ناز می کنی !

اما نازنین بعد از رفتنت دلم مرد

و خیلی وقت است که مغزم تصمیم می گیرد نه دلم !

پس لوند و دلبرانه که هیچ عاشقانه و صادقانه هم که بیایی من دیگر نیستم

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

به بعضیا باید گفت :

عزیزم تو عوضی شدی ، نگو شرایط عوض شده !

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

هر دو از ته دل می گوییم

من حرف هایم را تو دروغ هایت را !

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

 

این روزها عشق را با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند !

حیف از عشق که زیر دست و پاست …

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

اشتباه از من بود

من از کسی انتظار داشتم سکوتم را بفهمد

که حتی فریادم را نشنید !

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

به بغضیا هم باید در کمال ناباوری گفت :

عزیز دلم اون خری که تو چشمای من دیدی سایه خودت بود !

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

از سرم که بیفتی دست و پای غرورت خواهد شکست !

آن روز درد شکستن را خواهی فهمید

روزی که از چشمت افتادم را به یاد آر

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

به بعضیا هم باید گفت :

عزیزم یه راست بگو ببینم بلدی !

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

اولین بار که گفتی دوستم داری گریه ام گرفت

حالا اگر کسی بگوید دوستم دارد ؛ خنده ام می گیرد !

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

به بعضیام باید گفت :

زیاد که بپیچی خودت هـــــرز میشی !

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

ﺑﺎﺯﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ، ﺗﻮ ﺑﺮﺩﯼ …

ﺣﺎﻻ ﻧﻘﺎﺑﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﺧﺘﻢ !

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

این روزا به راحتی دروغ می گیم

اما بزرگترین معیارمون برای شروع روابط صداقته

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

ﺑﻪ ﺑﻌﻀﻴﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ :

ﺭﻓﺘﻰ ؟

فقط ﺍﺯ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ ﺑﺮﻭ ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺑﺎﺷﻲ !

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

SMS Significant

بعضیام حوصلشون که سر میره

خیال میکنن دلشون تنگ شده !

اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95

یک شنبه 20 تير 1395برچسب:,

  توسط mamad  |
 

پیامک عاشقانه و زیبا 95

دلم
هواے تو را دارد
خدا کند راست باشد
کــہ مے گويند
“دل بہ دل راہ دارد”

 

اس ام اس عاشقانه و زیبا

 

ميدونے ولنتاين يعنے چے؟
يعنے اينكه
يادمون باشه
يہ عاشق واقعے بايد
فقط بہ يہ نفر دل ببنده
و تا آخر عمر هم

 عاشقش باشه

 

اس ام اس عاشقانه و زیبا

 

 

يادم بنداز
تو روز ولنتاين
قلبمو بهت هديه بدم
اما
به شرط اينكه
مواظبش باشي
نه به خاطر اينكه قلب منه
نه
به خاطر اينكه تو توشي . .

 

اس ام اس عاشقانه و زیبا

 

دنبال يک کلمہ مي گردم
يک کلمه خاموش
مانند يک بوسه
که جمع کند همه کلمات را
روي لب هاي تو..

 

اس ام اس عاشقانه و زیبا

 

مي گويند ولنتاين روز عشق است!
من نه عشقي ميبينم
نه احساسي!
يک مشت نقاب..
روز تئاتر مبارک..

اس ام اس عاشقانه و زیبا

 

خشاب لبانت را
از بوسہ پر کن
و تنم را زير بوسه هايت
تيرباران
مرا زخمي کن با
بوسہ هايت
من
اين درد را دوست دارم!

 

اس ام اس عاشقانه و زیبا

 

يادته زير گنبد کبود
دو عاشق بودن و کلي حسود
تقصير همون حسودآ بود
که حالا شده يکي بود يکي نبود …

دلي بي تاب مي خوانم تو را
مثل شعري ناب مي خوانم تو را
در كنار جويباري از غزل
با سرود آب مي خوانم تو را

اس ام اس عاشقانه و زیبا

 

دلم يه زندگي اروم ميخواد
بدون از دست دادن تو
و تنها شدن
يه زندگي فقط با دو بازيگر
من و تو

 

اس ام اس عاشقانه و زیبا

 

ماه غير تو ديدن ممنوع
ناز چشم جز تو خريدن ممنوع
تابلويي بر سر دروازه ي قلبم زده ام
که ورود احدي جز تو اکيدا ممنوع

 

اس ام اس عاشقانه و زیبا

 

تا کي دل من چشم به در داشته باشد؟
اي کاش کسي از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوي نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . .

شنبه 1 خرداد 1395برچسب:,

  توسط mamad  |
 

*_* پــیـامک تـبـریـک عـیـد نـوروز *_*

 

اس ام اس عید نوروز, پیامک عید نوروز

 

و باز نسیم گوارای گیسوان مشک بوی بته های گلاب را با آهنگ موزون تکان میدهد
تا با لالهء خوش عذار و نرگس و ریحان و گل های دشتی همزمان جوانه زنند
و ترانه عشق را به گوش عشاق برسانند و آنگاه در چمنها و دشت و دمن طوفان برپا کنند
نوروزتان پیروز

 

 اس ام اس تبریک نوروز 

گلها همه با اذن تو برخواسته اند / از بهر ظهور تو خود آراسته اند
مردم همه در لحظه تحویل ، بی شک / اول فرج تو را از خدا خواسته اند . . .
نوروز 94 مبارک ، به امید ظهور صاحب الزمان

 

 اس ام اس تبریک نوروز 

فروردین است و روز فـــرودین
شادی و طــرب را کنــد تلقیــــن
ای دو لب تو چو مــی مـــرا ده
کان باشــد رسم روز فـــرودیــن

 

 اس ام اس تبریک نوروز 

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد
رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده
و سالی سرشار از برکت و معنویت را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت داریم

 

 اس ام اس تبریک نوروز 

چهار دعای برتر لحظه تحویل سال / اول دعا برای ظهور آن بی مثال
دوم تمام ملت بی ضرر و بی ملال / سوم رسیدن ما به قله های کمال
چهارم تمام جیب ها پر از پول ، اما حلال . . .

 

 اس ام اس تبریک نوروز 

 

هنگام بهار است و جهان چون بت فرخار
خیز ای بت فرخار بیار آن گل بیخار
در پرتو الطاف ایزد منان ،
نوروز فرخنده بر روزگار خرمتان مبارک
و
بهار شوق انگیز بر قامت سبز وجودتان
شکوفه باران باد.
لبتان پر خنده
قلبتان از مهر آکنده
دولتتان پاینده
و نوروزتان فرخنده باد

 

 اس ام اس تبریک نوروز 

 

پروردگارا در این روزهای پایانی سال به خواب عزیزانم ارامش
به بیداریشان اسایش،به زندگیشان عافیت،به عشقشان ثبات،به مهرشان وفا
به عمرشان عزت،به رزقشان برکت،و به وجودشان صحت عطا بفرما
امین

متن تبریک عید نوروز

 

فرا رسیدن سال نو همیشه نوید بخش افکار نو، کردار نو و تصمیم های نو برای آینده است. آینده ای که همه امید داریم بهتر از گذشته باشد. در سال نو، ۳۶۵ روز سلامتی، شادی، پیروزی، مهر و دوستی و عشق را برای شما آرزومندم.

 

متن تبریک عید نوروز

 

نرم نرمک میرسد اینک بهار ، خوش به حال روزگار ، خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها ، خوش به حال غنچه های نیمه باز . . .
عید نوروز مبارک

 

متن تبریک عید نوروز

 

میخوام هفت سین عید رو با یاد تو بچینم
سبزه را با یاد روی سبزه ات
سمنو به یاد شیرینی لبخندت
سایه دانه به رنگ چشم هایت
سرکه با یاد ترشی مهربانیت
سیب با یاد تردیه گونه هایت
سکه با یاد درخشش قلبت
سیر با یاد تندی کلامت با همه خوبی ها و بدی هایت دوستت دارم . . .

 

متن تبریک عید نوروز

 

در دو عالم جلال ما زهراست
رمز تغییر حال ما زهراست
عید با فاطمیه می آید
ذکر تحویل سال ما زهراست

 

متن تبریک عید نوروز

 

نوروز پاسداشت عشق های کوچکی است که زنده مانده اند
و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند
پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی

 

متن تبریک عید نوروز

 

آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب       با صد هزار نزهت و آرایش عجیب
بهار طبیعت از راه می رسد و صحنه ی جهان آیینه نمای قدرت خداوندی می گردد.
فرا رسیدن فصل شادی بخش و نشاط آور بهاران و حیات دوباره ی زمین که نشانه ای از قدرت و رحمت الهی است را به حضور محبت ظهور شما و خانواده ی محترمتان تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

 

متن تبریک عید نوروز

 

کاش میتونستم ماهی قرمز تنگ شیشه ای دلت باشم تاسال تحویل، تو نگاهم کنی ومن توی تنگ شادی کنم؛اون وقت سال تحویلم رو به هیچکی تحویل نمیدم!

 

متن تبریک عید نوروز

 

بـیامد شاهد شیرین نوروز / بنازم سفره ای هفت سین نوروز
زچشم ابر نیسا نی دراین فصـل / بریزد اشـک مشک آگین نوروز . . .

 

متن تبریک عید نوروز

 

پیشاپیش ( ‘ ; ‘ ) می بوسمت (‘; ‘ ) یکی این ور ( ‘ ;’) یکی اون ور یادت باشه اولین روبوسی عیدو من کردم… سال نومبارک.

 

متن تبریک عید نوروز

 

عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران باید اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم
لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید،… رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن
روزهایت رنگارنگ
سال نو مبارک

 

متن تبریک عید نوروز

 

باز اندر کوچه بازار نگاه روزگار بوی فصل سبزه می آید به بار
از برای بهترین آغاز چندی بیش نیست صبر باید کرد،تا که برگردد بهار

 

متن تبریک عید نوروز

 

آقا رفته بودیم بازار: دیدم این جنسه چقدر به چشمم آشنا میاد
دیدی یکی رو تو خیابون میبینی ولی انگار قبلا جایی دیدیش از مامانم پرسیدم این کیه
میگه پسته
گفتم بابا لامصب بعد از گرون شدنش چه تیپی زده تو مغازه ها

 

متن تبریک عید نوروز

 

از همین روزنه گشوده به درود / به پرستو، به گل، به سبزه درود
به بهاری که می‌رسد از راه / چند روز دگر به ساز و سرود
بهارتان مبارک

 

متن تبریک عید نوروز

 

با آرزوی ۱۲ ماه شناخت صحیح ۵۲ هفته معرفت آسمانی ۳۶۵ روز صداقت ۸۷۶۰ ساعت مهربانی ۵۲۵۰۰ دقیقه توکل به خدا ۳۱۰۵۰۰۰ ثانیه غرق در لذت بخش ترین عشق هستی…
“سال نو مبارک”

 

متن تبریک عید نوروز

 

دلت آبى تر از دریا عزیزم / به کامت گردش دنیا عزیزم / الهى همیشه چون گل بخندى / بهارانت خوش و زیبا عزیزم
“سال نو مبارک”

 

متن تبریک عید نوروز

 

دل را از پیله ی قهرش بیرون خواهم کشید
واژه ها را از خواب فراموشی بیدار خواهم کرد
دسته گلی از یاس و باران برایت خواهم چید
نقش لبخندرا بر چهره ی زیبایت خواهم پاشید
تا برایت پیام شادباشی بنویسم
نوروز مبارک

 

متن تبریک عید نوروز

 

خداوندا ! در این آخرین روزهای سال دل من و دوستانم را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو ده که هر کجا تردیدی هست ایمان، هر کجا زخمی هست مرهم، هر کجا نومیدی هست امید و هر کجا نفرتی هست عشق، جای آنرا فرا گیرد
“سال نو مبارک”

خداوندا ، نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما
برای دوستان من عطا فرما :
هزار و سیصد امید
هزار و سیصد و نود بهروزی
هزار و سیصد و نود و چهار لبخند زیبا
سال نو بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد

جمعه 28 اسفند 1394برچسب:,

  توسط mamad  |
 

اس ام اس تنهایی(بهمن 94)

اگر میدانستم خداحافظی اش برای سالهاست هیچ وقت خداحافظی نمیکردم

.

.

.

.

.

آنقدر از خوبی هات گفتم که خودمم باورم نمیشه بد شدی و منو با تنهایی , تنها گذاشتی

 

.

.

.

.

.

اس ام اس تنهایی جدید

.

.

.

.

.

تنهایی یادم داد وابستگی به کسی وقتی نباشه زجر آورترین احساسه

.

.

.

.

.

اس ام اس تنهایی جدید

.

.

.

.

.

اگه اوج تنهایی منو میفهمیدی خودت خجالت میکشیدی و همین الان برمیگشی

.

.

.

.

.

اس ام اس تنهایی جدید

.

.

.

.

.

اگر خاطراتم را بنویسم غمگین ترین داستان دنیا میشود

.

.

.

.

.

.

اس ام اس تنهایی جدید

.

.

.

.

.

.

تنهایی یعنی خودت به خط خودت پیام بدی بعدشم جوابشو بدی

.

.

.

.

.

اس ام اس تنهایی جدید

.

.

.

.

.

دلتنگ شده ام. دلتنگ کسی که قول دادم دیگر بهش فکر نکنم

.

.

.

.

.

اس ام اس تنهایی جدید

.

.

.

.

.

رفتی اما خیالم هر روز تو رو برمیگردونه

.

.

.

.

.

اس ام اس تنهایی جدید

.

.

.

.

.

گاهی وسط این همه دل مشغولیوسط این همه دلهره
وسط این همه دردوسط این همه غصه
دیدن یه دوست میتونه حال آدم رو از این رو به اون رو کنه
حتی میتونه مرهم بشه واسه زخمای کهنه ی ادم

.

.

.

.

.

اس ام اس تنهایی جدید

.

.

.

.

,

  سیاه و سفید کردن عکسهایم دیگر فایده ای ندارد
همه فهمیده اند رنگ پریده ام را

دو شنبه 26 بهمن 1394برچسب:,

  توسط mamad  |
 

دانلود آهنگ زیبای لری با صدای بهنام کمالوند

لینک مستقیم دانلود

 

 

شنبه 17 بهمن 1394برچسب:,

  توسط mamad  |
 

داستان عاشقانه ی علی و مریم

 

 

 

 
 
شب عروسیه، آخره شبه،خیلی سر و صدا هست
 
میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه
 
هر چی منتظر شدن برنگشته،در را هم قفل کرده
 
 
 
 
 
داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه میشه مامان بابای دختره پشت در داد میزنند:مریم،دخترم،در را باز کن
 
مریم جان سالمی؟آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده
 
در رو میشکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا
 
کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده
 
ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند
 
به این صحنه نگاه می کنند.کنار دست مریم یه کاغذ هست
 
یه کاغذی که با خون یکی شده.بابای مریم میره جلو
 
هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه
 
با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره،بازش میکنه و میخونه:
 
سلام عزیزم. دارم برات نامه مینویسم
 
آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه
 
کاش منو تو لباس عروسی میدیدی
 
مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟!علی جان دارم میرم
 
دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم
 
میبینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم
دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم
 
 
 
 
 
ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم.دارم میرم
 
 چون قسم خوردم،تو هم خوردی، یادته؟!
 
گفتم یا تو یا مرگ،تو هم گفتی،یادته؟! علی تو اینجا نیستی
 
من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی
 
چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی میدیدی مریمت چطوری
 
داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ میکنه
 
کاش بودی و میدیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند
 
علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت
 
حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره میلرزه
 
همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره
 
روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد،یادته؟!
 
روزی که دلامون لرزید،یادته؟!روزای خوب عاشقیمون،یادته؟!
 
نقشه های آیندمون،یادته؟! علی من یادمه
 
یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم
 
پا روی قلب هردومون گذاشتند.یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد
 
بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش
 
یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت
 
که دیگه حق نداری اسمشو بیاری
 
یادته اون روز چقدر گریه کردم،تو اشکامو پاک کردی
 
و گفتی گریه میکنی چشمات قشنگتر میشه!
 
میگفتی که من بخندم.علی حالا بیا ببین چشمام
 
به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم
 
هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب
 
که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو
 
تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد
 
چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود
 
که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من
 
تو نگاه تو بود نه تو دستات.دارم به قولم عمل میکنم
 
هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ
 
پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم
 
نمیتونم ببینم بجای دستای گرم تو
 
دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه
 
همین جا تمومش میکنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمیخوام
 
وای علی کاش بودی میدیدی رنگ قرمز خون
 
با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان!
 
عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده
 
میخوام ببینمت.دستم میلرزه.طرح چشمات پیشه رومه
 
دستمو بگیر. منم باهات میام….
 
پدر مریم نامه تو دستشه،کمرش شکست
 
بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه میکنه
 
سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش
 
بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهارچوب در یه قامت آشنا میبینه آره پدر علی بود،اونم یه نامه تو دستشه،چشماش قرمزه
 
صورتش با اشک یکی شده بود.نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد
 
نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند
 
و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود
 
پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم
 
اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود
 
حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده
 
حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد
 
دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت!
 
مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی
 

 

 

 

 

 
 
که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…
 
 
 
 
 

 

 

 

چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,

  توسط mamad  |
 

پیامک سنگین و مفهومی

 

 

ﺑﻌﻀــــــﯽ ﻭﻗﺘــﺎ ﺑﻌﻀﯿــــــــﺎ ﭘﺸﯿﻤــــــﻮﻧﻤﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺍﺯ
ﺍﯾﻨﮑــــﻪ ﺩﺭ ﺣﻘﺸــــــﻮﻥ ﺑـــــﺪﯼ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ 

(-)

آنقدر که از دست دادن چیزی
ما را افسرده می کند
از داشتن همان چیز
احساس خوشبختی نمیکنیم..

(-)

↯ﻋـﺂﺷﻖ ﻫَﻢ ڪ ﺷﺪﮮ ﻣﺜﻞ ﺯُﻟﯿﺨﺎ ﺳِﻤﺞ ﺑﺎﺵ↯

⇦ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺭﺳﻮﺍ ﺑـﺂﺯﮮ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭَﺭ⇨

✖ﺗـﺂ ” ﺧــُﺪﺍ ” ﺧﻮﺩَﺵ ﭘـﺂ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻧﯽ ﮐـُﻨﺪ✖

(-)

زندگی آب روان نیست روان می گذرد…
هر چه تقدیر من و توست همان می گذرد…

(-)

ﮔﻮﺷﯿﻤﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﺳﮑﺘﻪ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ. ﺩﻭﺳﺘﻤﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺯﻣﯿﻦ
ﻣﯿﻤﯿﺮﯾﻢ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ
ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺩﺍﻏﻮﻧﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ

(-)

ســـــاقــــی
مـــا اهــلش نـیستــیم…..
بــیـخــیـال مــــا….
ســـهم مـارو بریـــز روزمـین شــــایــدمســـت کـنـه بـهـتـربـچرخــــــه…

(-)

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ

ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﮕﻮ

ﺣﻼﻟﻢ کند ﻫﻨﻮﺯ ﺷﺐ ﻫﺎ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻢ

(-)

دیــــروز…

ســـادگی زیـــباترین رنگ دنیـــا بــود…

امــــروز…

ســـادگی بــزرگ ترین خــــطای

آدمهــاست…!

(-)

ﺍﮔﻪ ﻧﺠﯿﺒـــﯽ…؟!
ﻧﺠـــابت کن…
ﺍﮔﻪ ﻧﯿﺴﺘــﯽ…
ﻫﺮﺯﮔـﯽ ﻧﮑــﻦ…!
ﺍﮔﻪ ﻋﺎﺷـــﻘﯽ…؟!
ﻋﺎﺷــﻖ ﺑﻤــﻮﻥ…
ﺍﮔﻪ ﻧﯿﺴـــﺘﯽ…
ﺣـــﺮمت ﻋﺸﻘـــﻮ ﻧﺸﮑـــن…

(-)

خدایا…
ﺁﺭﺍﻣﺸـــﯽ ﻋﻄــﺎ ﻓﺮﻣــــا

ﮐـــــﻪ ﻧﺰﻧــــﻢ ﺩﻫــﻦ یه سری از

بنده هاتو ﺳﺮﻭﯾــــﺲ کنم

چهار شنبه 9 ارديبهشت 1394برچسب:,

  توسط mamad  |
 

دانلود فیلم اجرای خراطها در خیابان ولیعصر

لینک مستقیم دانلود فیلم:::

 

http://hn7.asset.aparat.com/aparat-video/ec7dd727bb025cefc00ee1f8aef07b811111399.mp4

 

 

چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:,

  توسط mamad  |
 

پیامک غمگین خرداد 93

 

این روزها مانند گلی شده ام که هر پروانه ای روییش می نشیند

و می رود بی آنکه قصه “عادت” را بفهمد !

.

.

.

ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ… ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ… ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ…

ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ !

ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ هیچکس ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺪﺍﺭﯼ …

.

.

.

خدایــــــــــــــا

خورشید را ب من قرض میدهی ؟

از تو ک پنهان نیست ،

سرزمین خیالم دوباره یخ بسته است . . . !

.

.

.

در کنار ساحل دریای غم

قایقی میسازم از دلواپسی

بر دو سوی پرچمش خواهم نوشت

یک مسافر از دیار بی کسی

.

.

.

غبـــــاری ک از تــــــو نشسته روی قلــــبم . . .

بارون چیــــه . . .

سیل نمیــــتونه بشوره !

.

.

.

امشب شب تولدم من است

ولی چیزی برای ترکاندن ندارم جز بغض !

.

.

.

استغفار می کنم

از آن

” دوستت دارم ” هایی

که حرامت شد . . .

.

.

.

به مرگ گرفتی مرا تا به تبی راضی شوم

کاش “میفهمیدی” به مرگ راضی بودم وقتی که تب می کردم از ندیدنت !

.

.

.

به من شلیک کن

قبل از آنکه به دیگری بگویی : دوستت دارم !

.

.

.

قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند

گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند

زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…

.

.

.

سخت است بغض داشته باشی

و بغضت را هیچ آهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست !

.

.

.

من نمی دانستم معنیِ هرگز را …

تو چرا بازنگشتی دیگر ؟

.

.

.

درخت احساسم سالهاست خشکیده است

دیگر تشنه ی هیچ محبتی نیست !

.

.

.

من سرم درد میکند برای “دعواهایی” که با هم “نکردیم”

لعنتی ، چقدر مهربان رفتی !

.

.

.

دریا را بی خیال

زمین جواب نمی دهد

دیگر دل به آسمان زده ام !

 

سه شنبه 6 خرداد 1393برچسب:,

  توسط mamad  |
 

اس ام اس غمگين در مورد مرگ..جديد 93

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

هیچکس نمی داند

چقدر جای شادی بی سبب در دلم خالیست !

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

گله نکن آدم برفی

من اگر به تو نزدیکتر شوم دلِ سوخته ام آبت میکند

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

چیزی نیست که مرا سر شوق بیاورد جز تو

ولی تو هم که نیستی …

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

 

بی تو هر شب

از خواب هایم صدای گریه می آید !

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

عشق مثل یه دزد آروم و ساکت وارد قلبت میشه

تا به خودت میای میبینی صاحب خونه شده ولی

ولی امان از وقتی که بخواد بره ، طوری درو پشت سرش میکوبه

که چهارچوب دلت فرو میریزه و تو میمونی و یه ویرونه

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

حرفت که می شود با خنده می گویم : یادش بخیر ، فراموشش کردم

اما نمی دانند هنوز هم کسی اشتباه تماس می گیرد

سست میشوم که نکند تو باشی

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

چقدر دلم تمام شدن می خواهد

از آن تمام شدن هایی که بشود نقطه سرِخط

و آنگاه دیکته تمام شود و من دیگر آغاز نشوم !

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

صفحه های تقویم مرا یاد گذر زمان می اندازند

نمی دانم پس کی زندگی شروع می شود ؟

اس ام اس جدید

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

دستم به تو نمی رسد ، ستاره شب های من

اما نگاهم هر شب ، آسمان تو را در آغوش می گیرد

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

شبیه خاکستر سیگار پیرمردی شده ام که

آلبوم عک سهای قدیمی اش را با حسرت ورق میزند

و هر از گاهی دستی به عکسی می کشد و نگاهی در آینه به موه های سپیدش می کند

می خندد و لبخند بر صورتش می خشکد و می گرید و می میرد …

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

در نبود تو برگ زردی شده ام میان برگ های سبز

تاب طعنه تابستان را ندارم

کاش کاری کنی پاییز بیاید

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

شب که می شود شروع می شوند

ای کاش های من …

اس ام اس زیبا

اس ام اس غمگین در مورد مرگ

SMS Ghamgin

از ماجرای عشقت

رو سفید بیرون آمدند

موهایم

اس ام اس غمگین در مورد مرگ


یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:,

  توسط mamad  |
 

داستان عاشقانه ی دخترک 16 ساله!!!

 

 

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

 


 

 

 

دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.
در 19 سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.
روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.
دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.
دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.
زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست… و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.

 

 

ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.
زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و 20 درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟
پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد.
چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.
مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟
پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.

 

 

مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟
مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم.
پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟
پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟
کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود::

 

معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.


 

جمعه 4 بهمن 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

داستان عاشقانه ی دختر و پسر دانشجو

 

 

وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد .

به اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه.

اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .

آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست. من جزومو بهش دادم.

بهم گفت:

”متشکرم”.

میخوام بهش بگم، میخوام که بدونه، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم.
من عاشقشم.
اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم.

تلفن زنگ زد.
خودش بود .
گریه می کرد.
دوستش قلبش رو شکسته بود.
از من خواست که برم پیشش.
نمیخواست تنها باشه.
من هم اینکار رو کردم.

وقتی کنارش نشسته بودم، تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت دیدن فیلم و خوردن 3 بسته چیپس، خواست بره که بخوابه، به من نگاه کرد و گفت:

”متشکرم ” .

روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت:

”قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” .

من با کسی قرار نداشتم.

ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم، درست مثل یه “خواهر و برادر”. ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی، ایستاده بودم، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود.

آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم.

به من گفت:

”متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم ” .

یه روز گذشت ، سپس یک هفته، یک سال … قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید.

من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره.

میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد، و من اینو میدونستم، قبل از اینکه خونه بره به سمت من اومد، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی، با وقار خاص و آروم گفت:

تو بهترین داداشی دنیا هستی، متشکرم.

میخوام بهش بگم، میخوام که بدونه، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم. من عاشقشم.

اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .

نشستم روی صندلی، صندلی ساقدوش، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه، من دیدم که “بله” رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد.

با مرد دیگه ای ازدواج کرد.

من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه.

اما اون اینطوری فکر نمی کرد و من اینو میدونستم. اما قبل از اینکه بره رو به من کرد و گفت:

”تو اومدی ؟ متشکرم”

 






سالهای خیلی زیادی گذشت.

به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده، فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند، یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه، دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشته. این چیزی هست که اون نوشته بود:

” تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم. من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما …. من خجالتی ام … نمی‌دونم … همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره. ….

ای کاش این کار رو کرده بودم ……………

 

faryade-eshq.loxblog.com

 

 

جمعه 4 بهمن 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

اس ام اس عاشقانه ی غمگین....sms

 

 

-_- جديد-_- اس ام اس عاشقانه غمگین

 

 

ﻫﺮ ﺁﺩمی ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻭﺩ . . .
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ
ﯾﮏ جایی
به ﯾﮏ ﻫﻮﺍﯾﯽ
ﺑﺮمبگردد !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﺴﺖ !
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺧﺎﻃﺮﻩ !
::
::
هیس …
حواس تنهایی ام را با خاطرات باتو بودن پرت کرده ام
بگو کسی حرفی نزند
بگذار لحظه ای آرام بگیرم …

 

sms جديد اس ام اس عاشقانه غمگین

 


خاطره یعنی یک سکوت غیر منتظره میان خنده هایی بلند!
::
::
میگوینــد: بــاران کــه میزنــد ,
بــوی ” خــاک “بلنــد می شــود…
امــا ,اینجــا بــاران کــه میزنــد ;
بــوی ” خاطــره ” بلنــد میشــود …!
::
::
دلم که گرفته باشد باصدای دستفروش دوره گرد هم گریه میکنم!
چه رسد به مرور خاطرات باهم بودنمان…

 

sms جديد اس ام اس عاشقانه غمگین

 


بارانِ سربی میشود
وقتی نیستی میریزد بر سرم
خاطراتـــــتــــــ . . .
::
::
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند
و تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنی …
چه بلاتکلیفند خاطراتمان !

 

sms جديد اس ام اس عاشقانه غمگین


می آیی . . .
عاشق می کنی . . .
محو میشوی . . .
تا فراموشت می کنم ، دوباره می آیی . . .
تازه می کنی خاطراتت را . . .
محو میشوی . . . .

 

دو شنبه 30 دی 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

جوک های خنده دار ایرانی

 

 

“مسلمان نیست کسی که روی مودم وایرلسش پسورد می‌گذار،در حالی که همسایه‌اش شب بدون اینترنت می‌خوابد!

 

*********

 

امروز به من ثابت شد که ۲۰۱۲دنیا تموم نمیشه

اخه یه چیپس خریدم انقضاشو نوشته بود ۲۰۱۵

 

*********

 

بهش بگی دوسش داری

پرو میشه میره !

بهش بگی ازش بدت میاد

نا امید میشه و میره !

محبت کنی

خوشی میزنه زیر دلش و میره !

محبت نکنی

از یکی دیگه محبت میگیره و میره !

خلاصه میره …

خودتو خسته نکن!!!

 

*********

 

خدایا به هر کس که دوست میداری بیاموز که تابستان از زمستان گرم تر است
و به هر کس که بیشتر دوست میداری بفهمان که اودکلن کار حمام را نمیکند

 

*********

 

نصیحت یه شوهر به زنش

هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…

بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره

 

*********

 

دختره میره لوازم التحریری و میگه

آقا کارت پستال تو تنها عشق منی رو دارید؟…

مرده میگه : بله داریم. میگه : پس ۱۲تا بدید لطفا..!!!

 

*********

 

سال ها برای برابری زنان و مردان تلاش کردیم

و بالاخره توانستیم حق مش کردن مو، سوراخ کردن گوش و برداشتن ابرو را

به آقایان تقدیم کنیم!

 

*********

 

لذت بردن یعنی اینکه بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره

آروم بگی :خودتون درست کردین؟؟ اونم با عشوه بگه : بله نوش جان

تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی !

 

  *********
 

بابام خطاب به من: به خدا پولی که تو این ۲۰ سال خرج تو کردم میدادم سکه میخریدم الان میلیاردر بودم و الان با این پول میتونستم یه پسر تحصیل کرده ی دانشمند همسن و سال تو واسه خودم بخرم و بهش افتخار کنم!

 

*********
 

هر موقع بابام میگه بیا بشینیم دو کلام حرف بزنیم …

از نمره ۱۳ ای که اول دبستان دیکته گرفتم

تا هفته پیش که با دختر تو خیابون منو دید هرکارِ خلافی که کردم میاد جلو چشام !!


 
*********
 

آخرین مدل پیام عاشقانه سال92:

.

.

.

.

.

در حد اوضاع اقتصادی کشور خرابتم


 

 
*********

 

همیشه یکی از سوالای ذهنیم این بود که :

چجوریه وقتی پسرا میرن حموم خوشگل میشن میان توی جمع …

ولی وقتی دخترا میرن حموم زشت میشن و سریع فرار میکنن و میرن تو اتاقشون که کسی نبینتشون ؟؟


 
*********
 

احتمال میدم ضرب‌المثل یک دست صدا نداره قبل از اختراع بشکن گفته شده باشه !


 
*********
 

زندگی متأهلی یعنی

به همسرت مسیج بدی: ای عشق، خداوند نگه‌دار تو باشد

اونوقت جواب بگیری:

یه بسته قارچ، آب‌لیمو، مرغ ، نون !



 
*********
 

همه پسرا فکر می کنن بزرگترین آرزوی یه دختر پیدا کردن یه پسر رویایی هستش اما نمی دونن بزرگترین آرزوی یه دختر غذا خوردن بدون چاق شدنه



 
*********
 

پسر: عزیــــــــــــزم!!!

دختر: جووونـــــم!!!

پسر: گــــــــــلِ من!!!

دختر: جانــــم؟؟

پسر: عشــــــقم!!!

دختر: جان؟؟؟

پسر: زندگـــی من!!!

دختر: بله؟؟؟

پسر: نفسِ من!!!

دختر: زهـــرمار! بازم اسمم یادت رفته؟؟؟!!



 
*********
 

یارو تو ژاپن راننده ی تاکسی میشه…

هرکی براش دست بلند میکنه

 میگه شوخی نکن دیگه…

 تورو الان رسوندم..!



 
*********
 

این روزا عده ای یه جوری زیرآبی میرن که دلت میخواد بهشون بگی :من نگاه نمیکنم بیا بالا یه نفسی بکش لااقل خفه نشی!!!!


 
*********
 

وقتی مو تو غذا باشه،فرقی نداره مژه ی دلبر باشه یا سیبیل اصغر آقا!



 
*********
 

نظرتان در مورد این جمله چیست؟

(مهرم حلال ، جونم آزاد)

الف) زیبا ترین جمله دنیاست

ب) با معنا ترین جمله دنیاست

ج) خوشحال‌کننده‌ترین جمله دنیاست

د) تخیلی‌ترین جمله عصر کنونی است


 
*********
 

انواع عقیده در تولید :

امریکایی : هم خوب کار کنه هم با دوام باشه

انگلیسی : جنسش خوب باشی و مشتری راضی باشه

ایرانی : تا وقتی مشتری میخره سالم باشه بعد که خرید مهم نیست

چینی : فقط ایرانی بخره … !!!!



 
*********
 

تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو … !!!!



 
*********
 

نشستیم با فک و فامیل اسم فامیل بازی میکنیم…

داییم میوه از *ی* نوشته یه کیلو خیار..!!

هیچ جوریم زیر بار نمیره که قبول نیست…



 
*********
 

 کلاغ اولی : غار

 کلاغ دومی : غار ؟؟؟

کلاغ اولی : په نه په هتل ۵ ستاره!

 

 *********
 

غضنفر به دوست دخترش میگه میدونی‌ فرق تو با بز چیه؟
دوست دخترش قهر میکنه میره...
اونم داد میزنه بیا بابا ...
فرقی‌ ندارین !

چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

پیشگویی بسیار جالب با عدد

                                                            

به تست زیر جواب بدید و خودتون قضاوت کنید ، حداکثر ده درصد خطا وجود داره ، بهتره خودتون رو فریب ندید !!!

 

* اول از همه خواهشا با خلوص نیت کامل ، تست رو انجام بدید

 

۱- دوم از هر چیز اعداد ۱ تا ۱۱ را بصورت ستونی یا ردیفی (زیر هم) روی کاغذ بنویسید

 

۲- سپس در جلوی ردیف (ستون) ۱ و ۲ هر عددی را که مایلید بنویسید

 

۳- حالا جلوی ردیف ۳ و ردیف ۷ نام شخصی را از جنس مخالف – بنویسید

 

**** قرار نشد به پایین نگاه کنید – تقلب ممنوع !!! ****

 

۴- نام اشخاصی را که می‌شناسید (چه دوست یا اعضای خانواده یا فامیل) جلوی ردیفهای ۴، ۵ و ۶ بنویسید

 

۵- در ردیفهای ۸ ، ۹، ۱۰ و ۱۱ نام چهار ترانه (آهنگ) را بنویسید (در جلوی هر ردیف نام یک ترانه)

.
.
.
.
.

و حالا کلید رمز گشایی این بازی :

 

۱- عددی را که در ردیف ۲ نوشته اید مشخص کننده تعداد اشخاصی است که شما باید در باره این بازی به آنها بگویید !

 

۲- شخصی که نامش در ردیف ۳ قید شده کسی است که شما عاشقش هستید !!!

 

۳- شخصی که نامش در ردیف ۷ قید شده کسی است که شما دوستش دارید ولی با هم نمی‌سازید (یا به تعبیر دیگر عاقبت خوشی نخواهد داشت) !!!

 

۴- شخص شماره ۴ کسی است که شما بیش از همه به او اهمیت میدهید !

 

۵- شخص شماره ۵ کسی است که شما را بسیار خوب می‌شناسد -

 

۶- شخصی که نامش در ردیف ۶ قید شده ، ستاره بخت (ستاره خوش شانسی) شماست !

 

۷- آهنگ قید شده در ردیف ۸ با شخص شماره ۳ تطبیق می‌کند (مرتبط است) !!!

 

۸- آهنگ شماره ۹ آهنگی برای شخص شماره ۷ است !

 

۹- آهنگ شماره ۱۰ آهنگی است که بیش از همه افکار شما را بازگو می‌کند !

 

۱۰- و بالاخره شماره ۱۱ آهنگی است که می‌گوید شما درباره زندگی چه احساسی دارید !!!!

چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

اس ام اس دلشکستگی((جدید))

 

حق با کشیش ها بود گالیله! زمین آنقدرها هم گرد نیست…

هر کس میرود دیگر باز نمیگردد…


 

 

کاش میشد بعضی آدما رو هم شبا ساعت ۹ گذاشت دم در…

 

 

 
بقیه ی اس ام اس ها در ادامه ی مطلب


ادامه مطلب

سه شنبه 1 مرداد 1392برچسب:اس ام اس دلشکستگی((جدید)),

  توسط mamad  |
 

دعوا دختر و پسر

سر ب سر دخترا نذارین ک نتیجش میشه این!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

داستان جالب ازدواج

مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت:
- می خواهم ازدواج کنم.
پدر خوشحال شد و پرسید:
- نام دختر چیست؟
مرد جوان گفت:
- نامش سامانتا است و در محله ما زندگی می کند.
پدر ناراحت شد.


صورت در هم کشید و گفت:
- من متأسفم به جهت این حرف که می زنم اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج کنی، چون او خواهر توست.
خواهش می کنم از این موضوع چیزی به مادرت نگو.
مرد جوان نام سه دختر دیگر را آورد ولی جواب پدر برای هر کدام از آنها همین بود.

با ناراحتی نزد مادر خود رفت و گفت:
- مادر من می خواهم ازدواج کنم اما نام هر دختری را می آورم پدر می گوید که او خواهر توست! و نباید به تو بگویم.
مادرش لبخند زد و گفت:
- نگران نباش پسرم.
تو با هریک از این دخترها که خواستی می توانی ازدواج کنی. چون تو پسر او نیستی

پنج شنبه 23 خرداد 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

خفن ترین اس ام اس های عاشقانه

اس ام اس عاشقانه


1


عشق چیز عجیبی نیست عزیز دلم!
همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم...


1


دم از بازی حکم میزنی ! دم از حکم دل میزنی ! پس به زبان قمار برایت می گویم :
قمار زندگی را به کسی باختم که تک دل را با خشت برید ! جریمه اش یک عمر حسرت شد ! باخت زیبایی بود ! یاد گرفتم که به دل, دل نبندم , یاد گرفتم از روی دل حکم نکنم , دل را باید بر زد جایش سنگ ریخت که با خشت تک بری نکنند...!


1


خواستم چشمهایش را از پشت بگیرم......
دیدم طاقت اسمهایی که میگوید را ندارم


1


بدترین چیز دنیا میدونی چیه؟
اینه که هر دوتاییتون عاشق هم باشین اما یه نفر ثالث همه چیز رو بهم بریزه


1


کسی که واقعا شما را دوست دارد میبیند که چقدر می توانید نامنظم و بهم ریخته باشید چقد می توانید بد اخلاق باشید چقد سخت می توان با شما کنار امد اما هنوز هم می خواهد در زندگیش بمانید


1


بی هیچ اسمی میشه عاشق شد ... جادوی این دلدادگی کم نیست .... با عشق و بی تابی مدارا کن ... حوای من تقصیره آدم نیست ...


1


بی تو دنیایم خالیست ... مانده ام سخت حیران ... مگر تو چند نفر بودی ؟؟؟


1


واحد اندازه گیریِ فاصله " مــتــر " نیست ؛
" اشـــــــــــتـــیــــاق " است ..
مشتاقش که باشی ، حتی یک قـدم هم فاصله ای دور است .!.


1


پلک هایم را که باز میکنم،تونیستی،این بی رحمانه ترین اتفاق هر روز من است....


1


تو رفتی و من شدم لحظه شمارت/دوقطره اشک مانده یادگارت/اگر برگشتی و من را ندیدی/بدان که مرده ام از انتظارت...


1


لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو
تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو
در گلستان وجودم گل زیبای منی
نازنینم چه بگویم که تو در قلب منی



1

هر جا دلت شکست خودت شکسته هاشو جمع کن
تا هیچ کس منت دست زخمیشو به رخت نکشه...



1


چه قد سخته وقتی تو چشای یکی نگاه کنی و میخوام به زبون بیاری دوستش داری ولی از ترس رفتنش اروم تو دلت بگی:((دوست دارم یواشکی))


1


اخر دفترهای مشقم نام تو بود
چون میدانستم اخرش میروی..


1


برای من از دل شــکسته نگو
که دلــﮯ دارم شــکسته تر از سکوتـــ
شــکسته از درد
شــکسته از زخــم
شــکسته از عشــق


1


درد داره وقتي ميره و همه ميگن:دوستت نداشت و تو نميتوني ثابت كني كه هرشب با عاشقانه هاش خوابت ميكرد..


1


در باز و بسته شد...حتما باز شوخي اش گرفته...اداي آمدنت را در مي آورد...!


1

برای خودم مردی شده ام . . .
این روزها درسکوت سرسخت . . .
بی صدا گریه میکنم . . .
ولی !!!
دنیا مواظبم باش . . .
قلبم هنوز زنانه میزند!!!

1


من لیموشیرین زندگی توبودم
تموم شیرینی های زندگیموبه تودادم
اماچه زودتلخ شدم.....
وچه ساده منودورانداختی.......


1


عشقی که ساده به دست بیاد ساده هم از دست میره!اما اگه عاشق کسی شدین که سخت بهش میرسین پای این عشق بمونین چون ارزششو داره. از بین هم نمیره!


1


امشب
دیوانگى در من بالا زده!
نه سکوت
نه موسیقى
نه حتى سیگار …
هیچ چیز و هیچ چیز
این دیوانگى را تسکین نمى دهد
جز عطر تنت لعنتى …


1


جـــور میکند خـــدا دَر و تخته را با هم...
همانطور که من و تو را آشـــنا کرد...
تــو شدی خـــاطره ســـاز...
من شدم خــــاطره باز...


1


لعنت به تو ای دل
که همیشه جائی جا می مانی
که تو را نمی خواهند…!!


1


سیگار روشن کردن مثل روشن کردن تلویزیون برای دیدن خاطراته ، با هر کامی که میگیری فقط کانالشو عوض میکنی . . .


1

صبحی که به جای عـــشق با یک سیگـــار شروع شود.....
یک شروع دوبـــــاره نیست.......
امتداد پایان اســــــت......
برای کســـــی که دیگر امیــــدی به ادامه ندارد......

چهار شنبه 22 خرداد 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

اس ام اس عاشقانه ی نامردی


اس ام اس عاشقانه نامردی



ناگهان آیینه حیران شد گمان کردم تویی

 ماه پشت ابر پنهان شد گمان کردم تویی

ای نسیم بی قرار روزهای عاشقی

 هر کجا زلفی پریشان شد گمان کردم تویی




اس ام اس عاشقانه نامردی




دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد

آنچه کردی تو به من هیچ ستم کار نکرد



اس ام اس عاشقانه نامردی



با رفیقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد

 فراموشش کنی




اس ام اس عاشقانه نامردی



من نه آنم که روم جز تو پی یار دگر

 یا به جز تو شوم طالب دیدار دگر


اس ام اس عاشقانه نامردی



از روستای چشم تو گذر کردم به شهر عشق

 شهری که این غریبه در آن گم نمی شود




اس ام اس عاشقانه نامردی




اگر کلید قلبی را نداری قفلش نکن

 اگر کسی را دوست داری خردش نکن

 اگر دستی را گرفتی رهایش نکن


اس ام اس عاشقانه نامردی


اگر چشمان من دریاست تویی فانوس شب هایش

 اگر حرفی زنم از گل تویی معنا و مفهومش




اس ام اس عاشقانه نامردی



آب تر از آنیم که بی رنگ بمیریم

 از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم

 تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم

 شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم



اس ام اس عاشقانه نامردی



عشق یک حداثه است و جدایی یک قانون

 پس حادثه ساز و قانون شکن باشیم




اس ام اس عاشقانه نامردی

چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

داستان عاشقانه ی واقعی

 

آرزو واسه خودش یک دختر زیبا و با کمال شده بود.تا این که دو سال پیش یعنی عید 86

که برای تبریک سال جدید به دیدن اونا رفتیم به غیر مستقیم و در بین حرفهای خانواده ی

عمم با دیگر اقوام شنیدم که واسه آرزو خواستگار اومده.اونوقت بود که زندگی برام جهنم شد.

هر شب کارم شده بود گریه و زاری.حتی یک هفته بعد که خانوادم تصمیم گرفتند که برای دیدن

خالم و بچه هاش به شهرستان برن من تصمیم گرفتم که پیش بابام خونه بمونم و همراه

اونها نرم که با تعجب خانوادم روبو شدم آخه قبلا  وقتی می خواستیم به شهرستان بریم

اول همه من وسایلم رو آماده می کردم خلاصه با آوردن چند تا بهونه مامانمو راضی کردم

که خونه بمونم.این یک هفته که خونه بودم بابام که به بیرون میرفت و من تنها تو خونه

می موندم و بلند بلند گریه می کردم.خیلی اون روزها اوضاع روحیم به هم ریخته بود.

حتی فکر از دست دادن آرزو داشت منو دیوونه می کرد.همش فکر می کردم که خانواده ی

عمم چه جوابی به خواستگار آرزو که پسر عموی آرزوبود میدن.اون موقع من هفده

سالم بود وآرزو حدود سیزده سالش بود اما از نظر جسمی خیلی بیشتر از یکدختر

سیزده ساله به نظر می یومد.تا اینکه خانوادم از سفر برگشتن و بعد از یکی دو هفته

که به خونه ی اونا رفتیم متوجه شدم که خانواده ی عمم به خواستگار آرزو جواب

منفی دادند و معتقد بودن که آرزو باید درسشو ادامه بده و بعد از طی کردن مراحل

عالی دانشگاهی در مورد ازدواج او صحبت کنند.اون وقت بود که انگاری تمامی دنیا

را بهم داده بودند.اون موقع بود متوجه شدم که  خیلی بیشتر از گذشته دوستش دارم.

اما همه ی ناراحتی من این بود که هر وقت که میدیدمش جز سلام چیز دیگه ای رو

جرات نمی کردم که به زبون بیارم.تا اینکه تصمیم گرفتم موضوع علاقه ی خودمو

نسبت به آرزو به مادرم وآبجیم در جریان بذارم آما هنوز که هنوزه جرات این کار را

هم پیدا نکردم.اما مطمئن هستم که اونها یه جورایی از رفتارم متوجه شدن که من به

آرزو علاقه مندم.البته این رو از خودم بگم که درخانواده اقوام  همه منو یک پسر

آروم و مودب می دونند.و همه منو یه جورایی دوست دارند و هر جا که میریم از من

تعریف و تمجید می کنند و من هم سعی کردم واقعا همونطوری باشم که ازم تعریف می کنند.

در ضمن با اینکه نتونستم با آرزو رابطه ای صمیمانه پیدا کنم اما با  پدر آرزو را بطه ی

فوق العاده صمیمانه ای پیدا کرده بودم که الان هم پا برجاست و حتی بهتر هم شده.

اوایل تابستون پارسال بود که بابای آرزو واسه کاری که شهرستان براش پیش اومده

بودچند روزی به شهرستان رفت. فردای اون روز بود که من داخل کافی نت نشسته بودم

که صدای موبایلم به صدا در اومد.بابای آرزو بود و از اونجایی که آرزو به کلاس های

تابستانه می رفت بابای آرزو از من خواست که برم دنبال آرزو و آرزو را سر کلاس ببرم.

نگاری که دنیا را بهم داده بودند و من با خوشحالی قبول کردم و سریع به خونه ی اون ها

رفتم و زنگ زدم خود آرزو پشت آیفون با صدای دلنشینش بعد از سلام و احوالپرسی گفت

که آقا ... میشه یه ربع ساعت دیگه بیای دنبالم؟.منم با کمال میل قبول کردم و چون

فاصله ی خونه ما با اونا چند کوچه بیشتر نبود از فرصت استفاده کردم و سریع رفتم

خونه و  بهترین لباسامو  بوشیدم و یه عطر خوشبو هم به خودم زدم و سریع رفتم دنبال

آرزو خیلی استرس داشتم آخه برای اولین باربود که آرزو را یک قدمی خودم می خواستم 

حس کنم.زنگ زدم دیدم آرزو اومد دم در صورت زیبای او از همیشه زیبا تر شده بود.

حس عجیبی داشتم که تا به حال هیچوقت اونو تجربه نکرده بودم.بلاخره سوار موتورم شد

و شروع به حرکت کردیم توی راه همش به خودم می گفتم یعنی اون روز می رسه که

من به عشقم یعنی آرزو برسم و اونو پشت سرم سوار کنم ودوتایی بیرون بریم؟؟یعنی میشه

من آرزو را برای همیشه واسه خودم داشته باشم؟؟ توی این فکرها بودم که به آموزشکده ای

که آرزو کلاس داشت رسیدیم.خیلی زود گذشت اما از این خوشحال بودم که چند ساعت بعد

 باید می رفتم دنبالش و اونو به خونه می بردم.حدود یک ساعت و ربع بعد باز بابای آرزو

 زنگ زد و گفت که که چند دقیقه ی دیگه آرزو تعطیل میشه و من باز باید برم دنبالش.

من که همون اطراف آموزشگاه بودم سریع خودمو به اونجا رسوندم و بعد از چند دقیقه

دیدم که آرزو همراه دیگر دوستاش دارند تعطیل میشن و آرزو اومد به طرف من و سوار

موتورم شد و به طرف خونشون حرکت کردیم و من سعی کردم از راهی برم که  طولانی تر

باشه .در طول راه خیلی سعی کردم که که از احساسم نسبت بهش حرف بزنم اما ترس اینکه

ناراحت بشه و برای همیشه از دستش بدم منو از این کار منصرف کرد.

حدود دو سه روز که بابای آرزو شهرستان بود هر روز به دنبال آرزو می رفتم و اونو

به کلاس می بردم.این چند روز از بهترین روز های زندگیه من بود.تا اینکه بابای آرزو

از شهرستان برگشت و دیگه من نمی تونستم که به دنبال آرزو برم..واقعا تا کی دو هفته

برام سخت بود.آخه این چند روز دیگه بهش عادت کرده بودم.

یکی دو ماه بعد به  دیدن خانواده ی خالم رفتیم و یک هفته ای را شهرستان موندیم.بر عکس

دختر عمم آرزو که هیچ وقت بیشتر چند کلمه حرف با هم نمی زدیم من و دختر خالم خیلی با

هم صمیمی بودیم و زیاد با هم شوخی میکردیم.(فرشته)دختر خالم که البته فرشته هم اسم

مستعاری هست که من واسه دختر خالم انتخاب کردم اون مدت به من زیاد اس ام اس میزد

و اس ام اس بازی های ما باعث شد که رابطمون صمیمی تر از گذشته بشه.تا این که یک

روز بهم اس ام اس زد که آرزو خانوم حالش خوبه؟؟من که داشتم از تعجب شاخ در می آوردم

آخه منی که در این مورد حتی با مادرو آبجیم هم صحبت نکرده بودم و به صورت یک راز

توی دلم پنهان کرده بودم آخه چطور فرشته متوجه شده بود؟؟؟جوابی بهش ندادم تا اینکه

دوباره بهم اس ام اس داد که تو آرزو را دوست داری؟ اول سعی کردم که خودمو به اون

راه بزنم و گفتم کدوم آرزو؟؟تا این که بهم گفت اگه دوست نداری چیزی بگی اشکال نداره

من دیگه چیزی نمیپرسم.منم که دیدم فرشته بهترین کسی هست که می تونم باهاش درد و

دل کنم و از اون گذشته خیلی دوست داشتم بدونم که چطور متوجه شده بود که من آرزو

را دوست دارم تصمیم گرفتم که رازم را با اون در میان بذارم .رازی که تا حالا با هیچکس

در میون نذاشته بودم .بهش اس ام اس دادم که باشه جوابتو میدم ولی اول باید قول بدی

در این مورد "حتی" با آبجیم که خیلی با هم صمیمی بودند و هنوز هستند حرف نزنه.

اونم بهم قول داد و من تمام داستانی که در بالا نوشتم را براش تعریف کردم.ازش خواستم

که یه جورایی منو برای رسیدن به آرزو کمک کنه.که اون هم بهم قول داد که تا جایی که

می تونه بهم کمک کنه.بعد ازش در مورد اینکه چطور متوجه احساس من نسبت به آرزو

شده؟ گفت که ازآبجیم شنیده که خانوادم  آرزو را واسه ی من انتخاب کردند.اون فکر

می کرد که من از این انتخاب خانوادم با خبر هستم .اول ناراحت شدم که چرا خانوادم

از این موضوع با من حرفی نزدند اما از اینکه متوجه شدم که خانوادم هم آرزو را

واسه ی من انتخاب کردند خیلی خوشحال شدم. فرشته با این خبرش خیلی منو خوشحال

و امیدوار کرد. از اون به بعد دیگه اون منو داداشی و من اونو آبجی صدا می کردم و من

این را واقعا ازصمیم قلبم میگم که اگه از آبجی خودم بیشتر دوستش نداشته باشم کمتر هم

دوستش ندارم.آخه اون توی این مدت خیلی به من امیدواری داد وهمش و همیشه به من میگه

که مطمئن باش که تو به آرزو میرسی.شاید باورتون نشه ولی هر وقت که با فرشته که واقعا

مثل فرشته هاست صحبت می کنم به رسیدن به آرزو بیشتر امیدوار میشم.خلاصه الان که

حدود 19سالم شده و آرزو حدود 15سال داره.هنوز نتونستم در مورد آرزو با خانوادم صحبت

کنم .خیلی سخته که یکی رو دوست داشته باشی ولی نتونی بهش بگی وحتی ندونی که احساس

اون نسبت به تو چیه؟آخه همینطور که من نمی تونم توی صورت دلنشین آرزو نگاه کنم اون هم

همینطور هست و وقتی که به من نگاه می کنه یه جورایی حال منو پیدا می کنه.نمی دونم که از

علاقه ی اون نسبت به من هست یا بر عکس.الان هم مثل همیشه منتظر آخر هفته ها میشینم

تا باز آرزو راببینم.آخه فقط آخر هفته ها فرصت پیش میاد که اونو ببینم.

ای کاش میدونستم که آرزو منو دوست داره یانه.این خیلی سخته که آدم یه نفرو تا پای جان

دوست داشته باشه ولی از احساس اون نسبت به خودش با خبر نباشه ، تقریبا آدم دیوونه می شه.

 

 انتظار خیلی سخته فراموش کردن هم خیلی سخته اما این که ندونی باید انتظار بکشی یا فراموش کنی

ازهمه سخت تره.اما اگه بدونم که آرزو منو دوست داره حاظرم تموم عمرم رو برای بدست آوردنش صبر کنم..

از این که طولانی بود و خستتون کردم معذرت می خوام.

 

به امید روزی که همه ی عاشق و معشوق ها به هم برسند و خوشبخت زندگی کنند.

به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد

عجب از محبت من که در او اثر ندارد

غلط است که هر که گوید دل به دل راه دارد

دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد

 

شنبه 4 خرداد 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

داستان دلیل عاشقی

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید

چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

دلیلشو نمیدونم …اما واقعا”*دوست دارم

تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟

چطور میتونی بگی عاشقمی؟

من جدا”دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم

ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی

باشه.. باشه!!! میگم… چون تو خوشگلی،

صدات گرم و خواستنیه،

همیشه بهم اهمیت میدی،

دوست داشتنی هستی،

با ملاحظه هستی،

بخاطر لبخندت،

دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد

متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت

پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون

عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟

نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم

گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم

گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتتعاشقتم اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم

اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره

عشق دلیل میخواد؟

نه!معلومه که نه!!

پس من هنوز هم عاشقتم

شنبه 4 خرداد 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

اس ام اس جدید احساسی و عاشقانه 92

نه قحطیه گل که نبود از تو چرا خوشم اومد؟!

قشنگ تر از تو بود دلم قید تمومشونو زد

انگار چشام کور شده بود هیچکسو غیر تو ندید

تو اومدی تو زندگیم شدی یه مشکل جدید

.

.

.

تحمل تنهایی بهتر از گدایی محبت است




امشب به یادت گریانم، گرچه ز دیده ات پنهانم، گرچه به ظاهر خندانم، اما از درون نالانم

.

.

.

به پندار تو: جهانم زیباست، جامه ام دیباست، دیده ام بیناست، زبانم گویاست، قفسم هم طلاست

به این ارزد که دلم تنهاست؟

.

.

.

پارسال با او در زیر باران راه میرفتم

امسال راه رفتن او را با دختر دیگری در زیر باران اشک هایم دیدم

شاید باران پارسال اشک دختری دیگر بود

.

.

.

تو را در عین دوری دوست دارم/تو را با این صبوری دوست دارم

گل نرگس، گل جاوید ایام/تو را صد سال نوری دوست دارم

.

.

.

نمیدانم با آنکه میدانم از آن من نخواهی بود ولی با تار و پود جان برایت خانه می سازم

.

.

.

مهربونیات زیاده که هنوز خوب و صبوری/مثل یک حس قشنگی حتی وقتی خیلی دوری

.

.

.

مسیج اورژانسی: همین الآن که داری مسیج می خونی، خودت رو ماچ کن، دلتنگت شدم!

.

.

.

آموخته ام… که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد،

فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی

.

.

.

دعا می کنم غرق باران شوی/چو بوی خوش یاس و ریحان شوی

دعا می کنم در زمستان عشق/بهاری ترین فصل ایمان شوی

.

.

.

خاصیت دنیاست

در اوج داشتن و خوشبختی

دلهره ی ” از دست دادن ” پر رنگ تر است . . .

.

.

.

گاهی وقت ها ادم کسی رو که دوستش داره توچند

ثانیه دلشو میشکنه منو بخاطر اون ثانیه ها ببخش . . .

.

.

.

بن بست دنیاست براى من آغوشت

اولین باریست که هراسى ندارم بگویم :

به بن بست رسیده ام . . .

.

.

.

معذرت خواهی همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی و حق با یکی دیگست.

معذرت خواهی یعنی:اون رابطه بیشتر از غرورت برات ارزش داره…

.

.

.

همیشه که باشی از تو خسته میشوند… مردمانی که اگر نباشی میگویند: بی معرفتی!

.

.

.

اگه تنم کویره اگه نگام فقیره یه قلب پاگ و ساده به عشق تو اسیره

چشمات واسم یه دنیاست دلم بی تو کویره خندهات اگه نباشه دلم خیلی فقیره

.

.

.

چه کسی میگوید که گرانی شده است؟؟

دوره ی ارزانی ست،دل ربودن ارزان،دل شکستن ارزان

دوستی ارزان است دشمنی ها ارزان!

چه شرافت ارزان،تن عریان ارزان!

آبرو قیمت یک تکه نان،و دروغ از همه چیز ارزانتر

قیمت عشق چقدر کم شده است

وچه تخفیف بزرگی خورده قیمت هر انسان!

.

.

.

من آدم نمیشم

لبخندت خرم میکند

و

دوریت سگم!!!!!!!!

.

.


کاش میشد هیچ خونه ای توی حسرت شنیدن صدای نفس پدر خونه نباشه

قدرش رو بدونین که مطمئنم مثل پدر من ؛

بهترین پدر دنیاست

.

.

.

تو را آرزو نخواهم کرد، هیچ وقت!

تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی، با دل خود، نه با آرزوی من

.

.

.

من مست غم عشقم با خنده خمارم کن، صیاد اگر هستی با بوسه شکارم کن

.

.

.

حافظه ام همه چیز و همه کس را فراموش می کند

خسته شدم بس که سائیدمش و تو هر بار نمایان تر شدی

.

.

.

نقرین به عشق به عاشقی/نفرین به بخت و سرنوشت

به اون نگاه که عشقتو/تو سرنوشت من نوشت

نفرین به من نفرین به تو/نفرین به عشق من و تو

به ساده بودن منو/به اون دل سیاه تو

چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

داستان مارال/ دختری ایرانی که در اروپا کارگر جنسی شده است! (۱۶+)

 

خودش میگوید:”ایرانی ام دیگه، پوستم کلفته! هر کی دیگه جای من بود تا حالا صد دفعه مرده بود!”

 

بقیه داستان در ادامه ی مطلب


ادامه مطلب

چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

داستان واقعی دل شکستگان


این داستان واقعی می باشد که در حقیقت بیشتر بر گرفته از زندگی شخصی فردی با نام علی است . داستان را با زبان شخصیت اصلی داستان بیان می کنم .   من علی هستم ، ۲۴ ساله ، ساکن تهران . از آن پسرهایی که به دلیل غرور زیاد اصلا فکر عاشق شدن به سرم نمیزد . در سال ۱۳۷۵ ، وقتی در دوره ی راهنمایی بودم با پسری آشنا شدم . اسم آن پسر آرش بود . لحظه به لحظه دوستی ما بیشتر و عمیق تر می شد تا جایی که همه ما را به عنوان ۲ برادر می دانستند . همیشه با هم بودیم و هر کاری را با هم انجام می دادیم . این دوستی ما تا زمانی ادامه داشت که آن اتفاق لعنتی به وقوع پیوست .   در سال ۸۴ ، در یک روز تابستانی وقتی از کتابخانه بیرون آمدم برای کمی استراحت در پارکی که در آن نزدیکی بود ، رفتم . هوا گرم بود به این خاطر بعد کمی استراحت در پارک ، به کافی شاپی رفتم ، نوشیدنی سفارش دادم . من پسر خیلی مغرور و از خود راضی بودم که جز خود کسی را نمی پسندیدم . به این خاطر وقتی دختری را می دیدم ، روی خود را بر میگرداندم و نگاه نمی کردم ولی در آن روز به کلی تمام خصوصیاتم عوض شده بود . چند دقیقه ای از آمدن من به کافی شاپ گذشته بود . ناگهان چشمم به دختری که در حال وارد شدن به سالن بود افتاد . بله اتفاقی که نباید می افتاد ، افتاد .
عاشق شدم ؛ حال و هوام عوض شد ، عرق سردی روی صورتم نشسته بود . چند دقیقه ای به همین روال گذشت .   آدم زبان بازی بودم ، ولی در آن لحظه هیچ کلمه ای به ذهنم نمیرسید . نمی دانستم چه کاری کنم . می ترسیدم از دستش بدهم . دل خود را به دریا زدم ، به کنارش رفتم و کل موضوع را آرام آرام با او در میان گذاشتم . شانس با من یار بود. توضیح و تفسیراتی که از خودم برای او داده بودم مورد توجه او قرار گرفت .   اسم آن دختر مونا بود . من در آن زمان ۲۱ سال داشتم و در دانشگاه مشغول درس خواندن بودم ؛ مونا سال آخر و یکی از ممتازان دبیرستان خود بود ؛ از خانواده مجللی بودن و از این نظر تقریباً با هم ، هم سطح بودیم .   دوستی ما یک دوستی صادقانه و واقعی بود . ۳ سالی به همین صورت ادامه داشت . هر لحظه به علاقه من به او افزوده می شد . موضوع ازدواج را با مونا درمیان گذاشتم ؛ هر دو ما به وصلت راضی بودیم . خانواده هایمان نیز در این مورد اطلاع کافی داشتند ؛ ولی من درآن زمان آمادگی لازم برای ازدواج را نداشتم ؛ چون مایل بودم کمی سنم بیشتر بشود .
من به قدری به مونا احترام می گذاشتم و دوستش داشتم که هیچ وقت کلمه ی نه را از من نمی شنید .   تابستان ۸۶ بود با او تماس گرفتم ولی جواب نمی داد. ۲ ، ۳ روزی به همین صورت ادامه داشت دیگر داشتم از نگرانی می مردم ، چون سابقه نداشت جواب تماس ها و پیامک هایم را ندهد ؛ با مینا خواهر بزرگتر مونا تماس گرفتم ، موضوع را جویا شدم ، بالاخره توانستم با هماهنگی او مونا را پیدا کنم .   وقتی از او دلیل جواب ندادنش را پرسیدم حرفی را زد که همانند پتکی رو سرم فرود آمد . دنیا دور سرم می چرخید. گفت برایش خواستگار امده و به خاطر فشار پدر مادرش مجبور است ازدواج کند. من که ۲۴ سال بیستر نداشتم و مایل به ازدواج زود نبودم ، خود را بر سر دو راهی عشق و عقل دیدم . عشق می گفت ازدواج کنم و عقل می گفت ازدواج زود هنگام نکنم .   وقتی دیدم مونا در شرایط روحی مناسبی قرار ندارد ؛ به خاطر اینکه نمی توانستم لحظه ای اذیت شدنش را تحمل کنم ، قبول کردم که دیگر به او فکر نکنم و او با فردی که خانواده برایش انتخاب کرده ازدواج کند .   با چشمانی گریان و با آروزی خوشبختی از او برای همیشه خداحافظی کردم . ۲ ، ۳ ماه گذشت ، روزی نبود که به یاد او نباشم ؛ و به خاطر دوری اش نگریم ، ولی باید تحمل می کردم . به همین صورت روزها می گذشت . پاییز رسید . برای دیدن دوست نزدیک ، آرش ، به دیدنش رفتم . آرش آن روز خیلی خوشحال بود ؛ وقتی علت را جویا شدم از پیدا کردن دختر مورد علاقه اش خبر داد ؛ گفت که بالاخره توانسته دختری که همیشه در رویاها به دنبالش میگشته ، پیدا کند . خوشحال شدم ، چون خوشحالی آرش را می دیدم . با ذوق و شوق موبایلش را در آورد تا عکس آن دختر را به من نشان دهد.وقتی چشمم به عکس افتاد گویی دوباره پتکی به سرم خورده باشد ؛ گیج و مبهوت ماندم. سرگیجه ای به سراغم آمد که تا آن ۲۴ سال هیچ وقت ندیده بودم .   عکس ، عکس مونا بود. همان دختری که به خاطرش از خودم گذشتم ، تا او از خودش نگذرد ؛ غرورم را شکستم تا او غرورش را نشکند .   آرش از موضوع دوستی من و مونا هیچی نمی دانست . از او خواستم تا قراری را با او بگذارد و مرا به او معرفی کند . آرش هم بلافاصله با مونا تماس گرفت و قرار ملاقاتی را برای ساعت ۷ همان روز گذاشت . ساعت ۶:۳۰ من و آرش در محل قرار حاظر بودیم . به او گفتم من برای چند دقیقه بیرون می روم، ولی وقتی دوستت آمد با من تماس بگیر ، تا بیایم . از کافی شاپ بیرون امدم ، در گوشه ای از خیابان. . . .

 

شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

داستان اسیر عشق

الان که دارم این ماجرا رو براتون مینویسم نمیدونم کار درستی میکنم یا نه ، ماجرا
 ازاون جایی شروع شد که....یه روز مثل همیشه من تو مغازه نشسته بودم و با لپ
تاپم ور میرفتم آخه مغازه خلوت بود و مشتری هم نبود ، تا اینکه یه دختر خانمی
همراه خانمی وارد مغازه شد.من به  قول قدیمیا تو همون نگاه اول عاشقش شدم ،
بعد متوجه شدم که  اسمش لیلا و اون خانم هم خواهرش بود ، آخه خواهرش تو
مغازه که بودن لیلا صداش کرد. یه چند مدتی از این قضیه گذشت و من هم دیگه
بیخیالش شده بودم و فکرم و روکار و درسم متمرکز کرده بودم ، حتی یه آگهی هم تو
مغازه زده بودم واسه تدریس کامپیوتر، شماره ام رو هم گذاشته بودم.خلاصه تا اینکه
گذشت و اسفند ماه شد ما هم تواین ماه سرمون خیلی شلوغ میشه ، تا این که دم
عید دوباره لیلا اومد ، منم دیگه داشتم میمردم. این سری یه بچه هم بغلش بود مغازه
هم شلوغ، آهان راستی یادم رفت بگم ما تو مغازه دونفرهستیم ، لیلا اومد سمت
من طرف دیگه مغازه چسبیده بود به پیشخون من هم سری شمارم رو نوشتم و
یواشکی گذاشتم بین بدن اونو پیشخون ، اون هم ازقصد خودشو کشید کنار شماره
هم افتاد زمین متوجه شدم که یکی از مشتری ها دید و داشت میومد سمت کاغذی
که شماره رو نوشته بودم منم سری رفتم اون سمت و از رو زمین برداشتمش و دیگه
 
ک
که زود به جنس مخالف وابسته میشم و احساسی رفتار می کنم . شب شد و
 
مغازه رو بستیم و رفتیم خونه ساعت یازده یا دوازده شب بود که گوشیم تک زنگ
 
خورد ، بعد قطع شد منم سری زنگ زدم و یه دختر خانمی جواب داد منم
 
گفتم :ببخشید کاری داشتید تماس گرفتید؟ گفت : واسه آگهی که مربوط به تدریس
 
کامپیوتر میشه تماس گرفتم.- شما لیلا خانم نیستید؟ - بله ولی شما از کجا منو
 
میشناسید؟ - یه عمریه منتظر شما هستم. خلاصه ما یکم باهم صحبت کردیمو تا
 
فرداش دوباره من بهش زنگ زدم وبه قولی مخشو زدم دیگه با هم دوست شده بودیم
 
و من هم دیوونش شده بود یادم میاد یه قول و قراری هم با هم گذاشتیم ولی الان که
 
بهش فکر میکنم خندم میگیره به من گفت که دوست نداره من وقتی با اون هستم با
 
کس دیگه ای باشم و تک پر باشم من هم همین قول رو ازش گرفتم و دیگه این آغاز
 
یک زندگی جدید واسه من بود. دیگه هرروز کار من شده بود ساعت دوازده جلوی
 
مغازه وایستم تا لیلا از مدرسه بیاد و از جلوی مغازه ردبشه و من
 
ببینمش.ههههههههههههههی.....گفتم که دیوونش شده بودم ، عشقه دیگه. بعداز
 
مدتی اولین قرارمون رو گذاشتیم دقیقا یادمه روز بسیج بود و تو خیابون پر مامور بود ،
 
لیلا با دوستش اومده بود ، رفتیم و تویه پارک نشستیم نمیدونم چرا همه هم داشتن
 
ما رو نگاه میکردن. دو سال گذشت ما هم خیلی هم دیگه رو دوست داشتیم ، تا این
 
که فهمیدم به جز من با کس دیگه هم دوسته ، فکر کنم با دونفر بود.بازم برام مهم
 
نبود نمیخواستم ناراحت بشه ، ازش پرسیدم گفت دروغه منم گفتم هرچی تو بگی
 
گلم ، دوباره بعد از یه مدت امیر رو دیدم لیلا با امیر بود ، بازم باور نکردم تا اینکه امیر
 
جلوی من با گوشیش به لیلا زنگ زد و گذاشت رو آیفون و باهاش صحبت کرد من هم
 
شنیدم ، آره خودش بود لیلا بود ، باورم نمیشد.بعد از چند دقیقه زنگ زدم موضوع رو به
 
لیلا گفتم اون بازم به من دروغ گفت و منم معذرت خواهی کردم ! شما نمیدونید الان
 
که دارم اینارو مینویسم چه حسی دارم... بگذریم ، تو این مدت من میرفتم خونه ی
 
دوست لیلا که باهاش کامپیوتر کار کنم ، لیلا هم میومد ، دوستش هم مارو تنها
 
میذاشت تا منو لیلا با هم صحبت کنیم درواقع من هیچ وقت به دوست لیلا کامپیوتر
 
یاد ندادم. لیلا رو خیلی دوستش داشتم و نمی خواستم ناراحت بشه و خوشحالیش
 
به هم بخوره با این که میدونستم با کسایه دیگه هست . یه روز لیلا رو دعوت کردم
 
خونمون آخه مادرم هم میدونست من با لیلا دوستم . خواهرم و برادرم مدرسه بودن ،
 
بابام هم سر کار بود مادرم هم از لیلا پذیرایی کرد و ما رو تنها گذاشت و اونم رفت
 
خونه ی زن عموم که همسایه ما بودن ، ما تنها شدیم دوست نداشتم درمورد امیر و
 
وحید و...صحبت کنم اون لحظه فقط لیلا برام مهم بود.... تو چشماش نگاه میکردمو
 
همش نگران بودم که این چشما مال کس دیگه نباشه  ولی اینطور نبود. چندتا عکس
 
با گوشیم از لیلا و خودم گرفتم و چندتا عکس برام فرستاد از عکسهای خودش . آره
 
الان همین چندتا عکس برام مونده و بیادشم هنوز براش میمیرم و عاشقشم . لیلا با
 
هام بهم زد سر یه موضوع بچه گونه اصلا اون یه جوری میخواست باهام بهم بزنه ،
 
دیگه از جلوی مغازه رد نمیشه ولی من گهگاهی میبینمش ، دلم براش تنگ میشه ،
 
هنوزم دوستش دارم حتی یادم میاد اسم بچه هامون رو هم انتخاب کرده بودیم و
 
میگفتیم که بچه های ما دوتا چه قدر قشنگ میشن ، هنوز قولی که بهم داد یادمه
 
این که تک پر باشه ، ولی ماجرای منو لیلا مثل فیلم های هندی و ایرانی نشد که
 
آخرش بهم برسیم . الان هم آرزو مینکم هرجا هست و با هرکسی که هست
 
خوشبخت بشه.

جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

داستان عدالت

مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم . یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم!

دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

آتش

آتش فریاد را با آب سکوت خاموش کن . . .

شنبه 31 فروردين 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

دل ساده

 

 

 

میشینم یه گوشه واسه ی دلهای که این جوریی شکست خوردن مینویسم.

 

بغض گلوم و گرفته میخوام تنها بمونم یادم میاد یه روز یکی رو دیدم که دنیام و

 

 عوض کرد واسه ی اولین بار زل زدم تو چشماش گفتم دوست دارم اونم با یه

 

 کم مکث گفت منم تورو دوست دارم. منم باور کردم و کم کم بهش دل بستم.

 

من پیش خودم خیال می کردم که اونم واقعأ منو دوست داره ولی این طور نبود

 

اون منو واسه ی سرگرمی میخواست نه واسه ی دوست داشتن یا عشق من

 

 اینارو نمیدونستم با هم می رفتیم بیرون با هم خوش بودیم هر چی میخواستو

 

واسش تهیه میکردم یه مدت گذشت دیدم یه کم باهام سرد شده دیگه مثل اول

 

 نیست هر موقع بهش زنگ میزنم درست جوابو نمیده یه جورایی داشت ازم فرار

 

 میکرد هر وقت که این جوریی میشد فکر می کردم که شاید کار داشته باشه،

 

شاید نتونه ولی نه. تا اینکه یکی از دوستام اومد بهم گفت: شما از هم جدا شدید

 

منم گفتم نه چطور مگه؟ گفت: من همین دو ساعت پیش با یکی دیگه دیدمش

 

من باور نکردم از سر این حرف با دوست صمیمی ام حرفم شد ازش دل گیر شدم

 

 بعد از اینکه دوستم رفت فکرم یه کم مشغول شد اسم دوستم محسن بود گفتم

 

 محسن که الکی حرف نمیزنه جوری که گفت: انگار چیزی دیده. نمیدونستم چکار

 

 کنم بخاطره همین بهش زنگ زدم گوشیش خاموش بود اون روز کلأ گوشیش

 

 خاموش بود. به فرداش باز محسن اومد بهش گفتم من با تو حرفی ندارم. اون

 

 گفت: من با توحرف دارم. اون فقط تورو واسه ی سرگرمی میخواست حالا ازت

 

 سیر شده رفته سراغ یکی دیگه من اینو بهت ثابت می کنم. زنگ میزدم گوشیش

 

 خاموش بود. تا اینکه محسن چند تا عکس  واسم آورد که از اونا گرفته بود.گفت:

 

 حالا باروت شد من بعد از دیدن اون عکسا انگار دنیارو روی سرم خراب کردن.

 

گفتم هر چی زنگ میزنم به گوشیش خاموش محسن: می دونم از کجا پیداش

 

 کنی من با محسن رفتم. اونو دیدم و عکسارو زدم تو صورتش اونم گفت: واست

 

توضیح میدم که چی شده و .... گفتم هیچی نمیخوام بگی فقط گوش کن. تو بودی

 

 تک درخت، تو ی کبیر قلبم که جوونه زد، تو شدی واسه ی قلب خسته ام، هم

 

 

دردو هم زبون، اما چه زود گذشت روز آشنایمون ببین که سرنوشتم چه زود شد


 

 


چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

اس ام اس جالب

 

 

 

 

“مسلمان نیست کسی که روی مودم وایرلسش پسورد می‌گذار،در حالی که همسایه‌اش شب بدون اینترنت می‌خوابد!

 

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

 

پیامک جدید

 

امروز به من ثابت شد که ۲۰۱۲دنیا تموم نمیشه

اخه یه چیپس خریدم انقضاشو نوشته بود ۲۰۱۵

 

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

 

پیامک جدید

 

بهش بگی دوسش داری

پرو میشه میره !

بهش بگی ازش بدت میاد

نا امید میشه و میره !

محبت کنی

خوشی میزنه زیر دلش و میره !

محبت نکنی

از یکی دیگه محبت میگیره و میره !

خلاصه میره …

خودتو خسته نکن!!!

 

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

 

پیامک جدید

 

خدایا به هر کس که دوست میداری بیاموز که تابستان از زمستان گرم تر است
و به هر کس که بیشتر دوست میداری بفهمان که اودکلن کار حمام را نمیکند

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

 

پیامک جدید

 

نصیحت یه شوهر به زنش:

هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…

بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

 

پیامک جدید

 

دختره میره لوازم التحریری و میگه :

آقا کارت پستال تو تنها عشق منی رو دارید؟…

مرده میگه : بله داریم. میگه : پس ۱۲تا بدید لطفا..!!!

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

 

پیامک جدید

 

داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب میکردیم

یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توو کارتون درآورد

نگاش کرد و زد زیر خنده!!!

گفت: میدونی این چیه؟

اینو خریده بودم هروقت معدلت ۲۰شد بدم بهت

حیف واقعا!!!

خاک تو سرت !!!

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

پیامک جدید

 

سال ها برای برابری زنان و مردان تلاش کردیم

و بالاخره توانستیم حق مش کردن مو، سوراخ کردن گوش و برداشتن ابرو را

به آقایان تقدیم کنیم!

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

 

پیامک جدید

 

مرده شب خونه نمیاد فرداش زنش میپرسه کجا بودی

میگه پیش دوستم

زنه زنگ می زنه به ده تا از دوستاش

۸ تا میگن اینجا بوده

۲تا میگن هنوز اینجاست !

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

 

پیامک جدید


اعصاب چیست؟

چیزیست که هیچ کس ندارد ولی توقع دارند که تو داشته باشی!

توقع چیست؟

چیزیست که همه دارند و تو نباید داشته باشی!

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

 

پیامک جدید

 

لذت بردن یعنی اینکه بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره

آروم بگی :خودتون درست کردین؟؟ اونم با عشوه بگه : بله نوش جان

تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی !

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

 

پیامک جدید

 

امیدوارم که به اندازه مژه کوچک ردیف پایین چشم چپ پشه

غم تودلت نباشه

 

پیامک جدید,پیامک های جدید,پیامک های خنده دار,پیامکهای باحال ,پیامهای جدید

 

پیامک جدید

 

معلمه سر کلاس میگه هرکی خنگه از سر جاش پاشه

یکی از شاگرد ها از جاش پا میشه میگه

آقا به خدا ما خنگ نیستیم پا شدیم شما تنها نمونی !

 

سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

خدای من چه زیباست!

دیوارهای خالی اتاقم را
از تصویرهای خیالی او پر می کنم

خدای من زیباست
خدای من رنگین کمان خوشبختی ست
که پشت هر گریه
انعکاسش را
روی سقف اتاق می بینم

من هیچ
با زبان کهنه صدایش نکرده ام

و نه
لای بقچه پیچ سجاده
رهایش

او در نهایت اشتیاق به من عاشق شد و
من در نهایت حیرت

حالا
گاه گاهی که به هم خیره می شویم
تشخیص خدا و بنده چه سخت است

سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:,

  توسط mamad  |
 

داستان عاشقانه ي بوسه ي عشق


 

هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا ۳ روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و…

 

گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟

 

لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟

 

دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق… ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو دیدی که بهت بگه عشق چیه؟

 

معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولی الان دارم از تو می پرسم

 

لنا گفت:بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهی شو حفظ کنید

 

و ادامه داد:من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین عهدی عمل کنه. گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری…

 

من تا مدتی پیش نمی دونستم که اونم منو دوست داره ولی یه مدت پیش فهمیدم اون حتی قبل ازینکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای عشنگی بود sms بازی های شبانه صحبت های یواشکی ما باهم خیلی خوب بودیم عاشق هم دیگه بودیم از ته قلب همدیگرو دوست داشتیم و هر کاری برای هم می کردیم من چند بار دستشو گرفتم یعنی اون دست منو گرفت خیلی گرم بودن عشق یعنی توی سردترین هوا با گرمی وجود یکی گرم بشی عشق یعنی حاضر باشی همه چیزتو به خاطرش از دست بدی عشق یعنی از هر چیزو هز کسی به خاطرش بگذری اون زمان خانواده های ما زیاد باهم خوب نبودن اما عشق من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و به پدرم موضوع رو گفت پدرم ازین موضوع خیلی ناراحت شد فکر نمی کرد توی این مدت بین ما یه چنین احساسی پدید بیاد ولی اومده بود پدرم می خواست عشق منو بزنه ولی من طاقت نداشتم نمی تونستم ببینم پدرم عشق منو می زنه رفتم جلوی دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن خواهش می کنم بذار بره بعد بهش اشاره کردم که برو اون گفت لنا نه من نمی تونم بذارم که بجای من تورو بزنه من با یه لگد اونو به اونطرف تر پرتاب کردم و گفتم بخاطر من برو … و اون رفت و پدرم منرو به رگبار کتک بست عشق یعنی حاضر باشی هر سختی رو بخاطر راححتیش تحمل کنی.بعد از این موضوع غشق من رفت ما بهم قول داده بودیم که کسی رو توی زندگیمون راه ندیم اون رفت و ازون به بعد هیچکس ازش خبری نداشت اون فقط یه نامه برام فرستاد که توش نوشته شده بود: لنای عزیز همیشه دوست داشتم و دارم من تا آخرین ثانیه ی عمر به عهدم وفا می کنم منتظرت می مونم شاید ما توی این دنیا بهم نرسیم ولی بدون عاشقا تو اون دنیا بهم می رسن پس من زودتر می رمو اونجا منتظرت می مونم خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش

 

دوستدار تو (ب.ش)

 

لنا که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کردو گفت: خب خانم معلم گمان می کنم جوابم واضح بود

 

معلم هم که به شدت گریه می کرد گفت:آره دخترم می تونی بشینی

 

لنا به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گریه می کردن ناگهان در باز شد و ناظم مدرسه داخل شدو گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا برای مراسم ختم یکی از بستگان

 

لنا بلند شد و گفت: چه کسی ؟

 

ناظم جواب داد: نمی دونم یه پسر جوان

 

دستهای لنا شروع کرد به لرزیدن پاهاش دیگه توان ایستادن نداشت ناگهان روی زمین افتادو دیگه هم بلند نشد

 

آره لنای قصه ی ما رفته بود. رفته بود پیش عشقش ومن مطمئنم اون دوتا توی اون دنیا بهم رسیدن…

 

لنا همیشه این شعرو تکرار می کرد

 

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

 

 

 

 

 

 

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسی باش که پایان تو باشد

 
 
 

 

 

شنبه 1 فروردين 0برچسب:,

  توسط mamad  |
 

اعتراف های عاشقانه

 خــدايا ؟
کــمــي بــيـا جــلــوتــــر . .
مــي خــواهـــم در گوشــت چــيــزي بــگــويم . . . !
ايـن يـک اعــتـراف اســت . . .
مــن ..
بــي او ..
دوام نــمي آورم

عکس عاشقانه, اشعار عاشقانه

روی تخته سنگی نوشته شده بود:
اگر جوانی عاشق شد چه کند؟...
من هم زیر آن نوشتم:
باید
صبر کند...
برای بار دوم که از آنجا گذر کردم
زیر نوشته ی من کسی نوشته بود:
اگر صبر نداشته باشد
چه کند؟...
من هم با بی حوصلگی نوشتم:
.....بمیرد بهتراست
برای بار سوم که از آنجا عبور می کردم.
انتظار داشتم زیر نوشته من نوشته ای باشد.
اما.............
زیر تخته
سنگ جوانی را مرده یافتم.....!

عکس عاشقانه, اشعار عاشقانه

افسانه ها را رها کن
دوری و دوستی کدام است؟
اگر نباشی دیگری جایت را میگیرد!!!
به همین سادگی...

عکس عاشقانه, اشعار عاشقانه

شـده ام مـعـادلہ ے چنـد مَـجهـولے
ایـن روزهـا
هـیـچ ڪس …
از هـیـچ راهے
مـرا نـمـیـفهمـَد …

عکس عاشقانه, اشعار عاشقانه

 لحظـــهـــ هــایَم مـــال تــو
بـه قیمتـــِ صـِـفر " تومــَن"
هَمین کــِ "تـــو" کِنـــار "مــَـن" باشی
ثروتمــندترین انسانـَم ...

عکس عاشقانه, اشعار عاشقانه

آب نریختـــــم که برگردی
آب ریختـــــم تـــا پاک شود
هر چه رد پای توست ، از زنـــدگیـــ ام…!

عکس عاشقانه, اشعار عاشقانه

اعتـــــراف مـــی کُــنــم. . ..
بــــرای"داشـــ ــتــنِ"تـــو هــــیــچ کـــاری نکـــردم. . .
امــــا برای "فرامــوش" کــردنـــت
هــرکـــآری مــی کُنـــم. ..

عکس عاشقانه, اشعار عاشقانه

مي گويند از تـو ننويسم !
در خون من گردهمايي لبخند هاي تو بر پاست..
اين را چه كسي مي تواند بفهمد ؟!

عکس عاشقانه, اشعار عاشقانه

سیگار فروش ِ گوشه ی خیابان هم فهمید
و تو هنوز نمیدانی
من دود میشوم
این سیگارها بهانه است ....

عکس عاشقانه, اشعار عاشقانه

هرگز فالگیر نبودم ،
تنها ..
می خواستم ،
دستت را بگیرم

عکس عاشقانه, اشعار عاشقانه

من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی
که سُر نخوری !
که گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای ..
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم ،
عاشق تــوام …

عکس عاشقانه, اشعار عاشقانه

بـاز در کـلبـه تـنـهـایـی خـویـش
عـکـس روی تـو مـرا ابـری کـرد
عـکـس تـو خـنـده بـه لـب داشـت
ولـی،
اشـک چـشـمـان مـرا جـاری
کـرد ..

پنج شنبه 1 فروردين 0برچسب:عکس های غم و جدایی,

  توسط mamad  |
 

اس ام اس خنده دار

 

دانشمندان شهر حیف نون اینا کشق کردند

“انسان هایی که بیشتر عمر می کنند دیرتر می میرند” !

 

••••••••••••••اس ام اس خنده دار•••••••••••••

 

خر کردن چیست ؟

ایجاد اعتماد به نفس کاذب در فرد ، برای انجام کاری احمقانه !

 

••••••••••••••اس ام اس خنده دار•••••••••••••

 

ضرب المثل جدید

“نه خوردیم نون گندم ، نه دیدیم دست مردم” !

 

••••••••••••••اس ام اس خنده دار•••••••••••••

 

به ادامه ي مطلب برويد

 


ادامه مطلب

پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:عکس های غم و جدایی,

  توسط mamad  |
 

عکس های غم و جدایی

o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0

0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o

0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0

0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o

0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0o0

www.faryade-eshq.loxblog.com

دو شنبه 13 فروردين 1392برچسب:اس ام اس خداحافظی","اس ام اس خیانت","اس ام اس رهبری","اس ام اس ارتباط باخدا","اس ام اس امام زمان(عج)","اس ام اس فلسفی","اس ام اس عاشقانه ی92","اس ام اس دلتنگی","اس ام اس عاشقانه","اس ام اس بی وفایی","داستان عاشقانه ی غمگین,

  توسط mamad  |
 

اس ام اس خداحافظی

چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!
واپسین لحظه دیدار ، منو دست گریه نسپار ، توی تردید شب خدا نگهدار ، اگه خوابم اگه بیدار ، تو ی این فرصت تکرار ، بگو عاشقی برای آخرین بار

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هنوز نیامده ای خداحافظ ؟ تقصیر تو نیست ، همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم

===========================

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ
مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خداحافظ ای ماه شبهای تارم
خداحافظ ای درد جانسوز جانم
خداحافظ ای عشق روزای خوبم
خداحافظ ای شور و شوق حضورم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آمدی چه زیبا ، گفتم دوستت دارم چه صادقانه ، پذیرفتی چه فریبنده ، نیازمندت شدم چه حقیرانه ، به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی چه ناجوانمردانه ، واژه غریب خداحافظ به میان آمد چه بی رحمانه ، و من سوختم چه عاشقانه ،

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شرر زدی جگرم ، نازنین خداحافظ

شکست بال و پرم ، نازنین خداحافظ

دوان به سوی توبودم ، که از جفا تیری

زد عشق بر کمرم ، نازنین خداحافظ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم ، من از دنیا گله مندم که از مهر تو کم دارم ، ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن ، نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بیخودی متاسف نباش
تو آمده بودی که بروی اصلا!
تو چه می دانی چه ترسی ست
ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

این قصه هم رسیده به پایان خداحافظ
جان شما و خاطره هامان خداحافظ
من میروم بدون تو اما دعایم کن
در اولین تراوش باران خداحافظ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خداحافظ برای تو چه آسان بود
ولی قلب من از این واژه لرزان بود
خداحافظ برای تو رهایی داشت
برای من غم تلخ جدایی داشت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

طعم ِ خیس ِ اندوه و اتفاق ِ افتاده

یک … آه ! … خداحافظ یک فاجعه ی ساده

خالی شدم از رویا ، حسی منو از من برد

یه سایه شبیه من ، پشت پنجره پژمرد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خدا لعنت کند بر واژه ها حتی خداحافظ !
که یعنی آتشی افتاده در من با خداحافظ !
سکوت افتاده مثل رعشه ای بر استخوانهایم
شبیه موج سرد ساحل دریا خداحافظ

دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:اس ام اس تنهایی,

  توسط mamad  |
 

 



$$_________________________$$ $$_______$$$$$$$$$$________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_______$$$$$$$$$$________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$____$$$$$_______$$$$$____$$ $$__$$$$$$$$$___$$$$$$$$$__$$ $$_$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$$_$$ $$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_$$ $$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$ $$____$$$$$$$$$$$$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$________$$ $$_________$$$$$$$_________$$ $$__________$$$$$__________$$ $$___________$$$___________$$ $$____________$____________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$_$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$_$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$$_______$$$$$$___$$ $$____$$$$$$_____$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$
mamadlovely8016@yahoo.com


 

 

 دانلود آهنگ لالایی با صدای حامد حسنپور
 دانلود آهنگ فوق العاده زیبای یکی مثل من یکی مثل تو با صدای محمد کریمیان
 اس ام اس ماه محرم 95
 اس ام اس و جملات زیبای شکست عشقی 95
 اس ام اس تیکه دار و فاز سنگین 95
 پیامک عاشقانه و زیبا 95
 *_* پــیـامک تـبـریـک عـیـد نـوروز *_*
 اس ام اس تنهایی(بهمن 94)
 دانلود آهنگ زیبای لری با صدای بهنام کمالوند
 داستان عاشقانه ی علی و مریم
 پیامک سنگین و مفهومی
 دانلود فیلم اجرای خراطها در خیابان ولیعصر
 پیامک غمگین خرداد 93
 اس ام اس غمگين در مورد مرگ..جديد 93
 داستان عاشقانه ی دخترک 16 ساله!!!
 داستان عاشقانه ی دختر و پسر دانشجو
 اس ام اس عاشقانه ی غمگین....sms
 جوک های خنده دار ایرانی
 پیشگویی بسیار جالب با عدد
 اس ام اس دلشکستگی((جدید))

 

مهر 1400
اسفند 1395
مهر 1395
شهريور 1395
تير 1395
خرداد 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
ارديبهشت 1394
تير 1393
خرداد 1393
فروردين 1393
بهمن 1392
دی 1392
مرداد 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391

 

mamad

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنهایی و آدرس faryade-eshq.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آهنگ لری
فیسنما
اس ام اس تنهایی
تنهایی مهسا
مدرن
افزایش رتبه در گوگل | رایگان
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

 

همه چیز از همه جا
عینک آفتابی
عینک آفتابی
خرید ساعت مچی
تنهایی
حواله یوان به چین
خرید از علی اکسپرس
دزدگیر دوچرخه

 

RSS 2.0

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 77
بازدید هفته : 145
بازدید ماه : 231
بازدید کل : 185246
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 77
بازدید هفته : 145
بازدید ماه : 231
بازدید کل : 185246
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید